دانشگاه شاهددانشور پزشکی2716-972323320150823A comprehensive guide for the care and use of laboratory animalsراهنمای جامع مراقبت و استفاده از حیوانات آزمایشگاهی1101683FAسیاوشاحمدی نوربخشجراحی دامپزشکی، واحد تحقیقات پیش بالینی مراقبتهای ویژه (PICRU)؛ دانشکده آناتومی، فیزیولوژی و بیولوژی پزشکی؛ دانشگاه استرالیای غربی؛ استرالیای غربی؛ استرالیاعصمتمیراب زاده اردکانیهیئت علمی بخش پزشکی مولکولی، مرکزتحقیقات بیوتکنولوژی، انستیتو پاستور ایران، تهران، ایرانسیدجاویدآل داودگروه داخلی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانمینامبشرگروه اخلاق، تاریخ و متون طب، دانشکده طب سنتی، دانشگاه علوم پزشکی کرمان، کرمان، ایرانلادنناز زاهدیدانشگاه علوم پزشکی تهران، مرکز تحقیقات اخلاق و تاریخ پزشکی، فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی ایران، تهران، ایرانرامینمظاهری نژاد فردباکتری شناس پزشکی و فلوشیپ، آزمایشگاه مرکزی دکتر رستگار، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانJournal Article20200926Background and Objective: Using animals in science have had major contributions in progression of human knowledge. However, this contribution has been always accompanied with varying degrees of pain and suffering for these sentient creatures, whom they are completely unable to defend their rights. In a humane and ethical point of view, we humans are responsible for protecting them. One of the most important means for protecting laboratory animals (LA) is to educate researchers according to the highest available ethical and scientific standards, thus developing the concept of “responsible researching” among the scientific community. The aim of the current study was to develop a comprehensive guide for the care and use of LA in the country. This guide is also aimed to provide a basis for the activity of the animals’ ethics committees in the country.
Materials and Methods: The current qualitative study was based on a Health System Research platform and is formed according to the structured communication technique of experts’ panels based on the Delphi method. Primarily any available ethical codes of LA research in the country were collected and integrated. Then, they were compared with the ethical codes of the selected countries and any necessary modification or update of the primary codes were performed to prepare a draft of the comprehensive guide.
Results: The draft was evaluated by a selected panel of experts in several rounds to achieve the maximum convergence between the experts. Results are presented narratively.
Conclusion: The final version of the guide is presented along with this paper.مقدمه و هدف: استفاده از حیوانات در علم، نقش عظیمی در پیشرفت دانش بشری داشته است. با این حال، این موجودات هرچند کاملاً قادر به احساس بسیاری حالات ناخوشایند در حین انجام اقدامات علمی میباشند، لیکن قادر به تصمیمگیری آگاهانه برای شرکت یا عدم شرکت در این امور نبوده و در مقابل اقدامات پژوهشگر قادر به دفاع از حقوق خود نیستند. یکی از راههای حمایت از حقوق حیوانات آزمایشگاهی، آموزش پژوهشگران در مورد نحوه صحیح کار با حیوانات آزمایشگاهی است که برای این منظور نیاز به تدوین راهنمای جامعی میباشد. با عنایت به خلاء موجود در این زمینه، پژوهش حاضر به قصد تدوین راهنمای مذکور شکل گرفت.
مواد و روشها: ساختار پژوهش حاضر مبتنی بر ساختار پژوهش کیفی در سیستمهای بهداشتی بوده و اساساً بر پایه تکنیک تشکیل گروههای نظاممند متخصصان و ایجاد ارتباط ساختاریافته به روش دلفی صورت گرفت. برای این منظور کلیه اصول و قواعد مستند موجود در کار با حیوانات آزمایشگاهی در کشور جمعبندی شده و سپس با مقایسه و تلفیق آنها با کدهای اخلاقی کار با حیوانات آزمایشگاهی در سایر کشورها، پیشنویس اولیهای تهیه گردید. پیشنویس مذکور تا زمان رسیدن به حداکثر همگرایی در بین صاحبنظران، مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج: نتایج این پژوهش بر پایه ساختار تحقیق روایی ارائه شده و نهایتاً نسخه نهایی «راهنمای جامع مراقبت و استفاده از حیوانات آزمایشگاهی» حسب نتایج مطالعه، تهیه و به پیوست نوشتار حاضر ارائه گردید.
نتیجهگیری: با عنایت به خلاء موجود در زمینه اصول اخلاقی صحیح کار با حیوانات آزمایشگاهی در کشور، مجموعه مذکور میتواند به عنوان مرجعی برای آموزش کار با حیوانات آزمایشگاهی در کشور مورد استفاده قرار گیرد.https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1683_de2bb8a16a224a65819787887175485f.pdfدانشگاه شاهددانشور پزشکی2716-972323320150823Pattern of resistance to different antibiotic groups among clinical isolates of Acinetobacter baumannii in two hospitals in Tehranالگوی مقاومت به گروههای مختلف آنتی-بیوتیکی در جدایههای بالینی اسینتوباکتر بومانی در دو بیمارستان در تهران11181684FAحوریهصادریPhD میکربشناسی، مرکز تحقیقات میکربشناسی مولکولی دانشگاه شاهدپرویزاولیاPhD میکربشناسی، مرکز تحقیقات میکربشناسی مولکولی دانشگاه شاهدJournal Article20200926Background and Objective: The global increase in resistance to antibiotics among clinical isolates of Acinetobacter baumannii is reported from several countries, but its true prevalence in Iran is less known. The objective of this study was determination of the frequency of resistance to different antibiotics among Acinetobacter baumannii isolated from patients in two hospitals in Tehran, Iran, in 2013, to help selection of antibiotics in empirical therapy of infection with these isolates.
Materials and Methods: Disk diffusion method according to recommendation of CLSI was used for determination of resistance to 18 antibiotics from 8 different groups (aminoglycosides, carbapenems, cephalosporins, penicillins/ß-lactamase inhibitors, antipseudomonal penicillins/ß-lactamase inhibitors, fluoroquinolones, folate pathway inhibitors and tetracyclines) in 106 Acinetobacter baumannii clinical isolates.
Results: Frequency of resistance to antibiotics among Acinetobacter baumannii isolates were as follows: cefotaxime 99%, ciprofloxacin, ceftriaxone, cefepime, ceftazidime, ticarcillin-clavulanic acid, meropenem and trimethoprim-sulphamethoxazole 98.1%, tetracycline 97.4%, levofloxacin and piperacillin-tazobactam 97.2%, amikacin, imipenem 97.1%, gentamicin 89.6%, ampicillin-sulbactam 83%, tobramycin 77.4%, doxycycline 60.4% and minocycline 50.9%. All Acinetobacter baumannii clinical isolates have shown multidrug resistance (resistance to at least one agent in ≥3 antimicrobial group) and some of resistance patterns were more commonly seen.
Conclusion: The high frequency of antibiotic resistance in clinical isolates of Acinetobacter baumannii in Iran as shown in this study makes epidemiological surveillance of susceptibility of these bacteria more essential.مقدمه و هدف: افزایش جهانی مقاومت به آنتیبیوتیکها در جدایههای بالینی اسینتوباکتر بومانی از چندین کشور گزارششدهاست؛ اما شیوع واقعی آن در ایران، کمتر شناختهشدهاست. هدف از این مطالعه، تعیین فراوانی مقاومت به آنتیبیوتیکهای مختلف در جدایههای اسینتوباکتر بومانی جداشده از بیماران در دو بیمارستان شهر تهران در سال 1392 بهمنظور کمک در انتخاب آنتیبیوتیکها در درمان تجربی عفونت با این جدایهها بود.
مواد و روشها: از روش دیسک دیفیوژن، براساس دستورالعمل CLSI برای تعیین فراوانی مقاومت به هجده آنتیبیوتیک از هشت گروه مختلف (آمینوگلیکوزیدها، کارباپنمها، سفالوسپورینها، پنیسیلینها- مهارکنندههای بتالاکتاماز، پنیسیلینهای ضدسودوموناسی- مهارکنندههای بتالاکتاماز، فلوروکینولونها، ممانعتکنندههای مسیر فولات و تتراسایکلینها) در 106 جدایه بالینی اسینتوباکتر بومانی استفادهشد.
نتایج: فراوانی مقاومت به آنتیبیوتیکها در جدایههای اسینتوباکتر بومانی به این صورت بود: «سفوتاکسیم 99%، سیپروفلوکساسین، سفتریاکسون، سفپیم، سفتازیدیم، تیکارسیلین- کلاولانیک اسید، مروپنم و تری متوپریم- سولفامتوکسازول 1/98%، تتراسایکلین 4/97%، لووفلوکساسین و پیپراسیلین- تازوباکتام 2/97%، آمیکاسین، ایمی پنم 1/97%، جنتامایسین 6/89%، آمپی سیلین- سولباکتام 83%، توبرامایسین 4/77%، داکسیسایکلین 4/60% و مینوسایکلین 9/50%». همه جدایههای بالینی اسینتوباکتر بومانی مورد مطالعه، دارای مقاومت چنددارویی (مقاومت به دستکم، یک آنتیبیوتیک در سه گروه یا بیشتر) بودند و برخی از الگوهای مقاومت، بهطور شایـعتری دیدهمیشدند.
نتیجهگیری: تواتر بالای مقاومت آنتیبیوتیکی نشاندادهشده در جدایههای بالینی اسینتوباکتر بومانی در ایران، پایش اپیدمیولوژیک حساسیت این باکتریها را ضروریمیسازد.https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1684_e9517253117a3ba5551af89e3848555d.pdfدانشگاه شاهددانشور پزشکی2716-972323320150823Pattern of coitus in primiparous women during 2 month after deliveryالگوی مقاربت جنسی در خانمهای نخستزا در طول دو ماه پس از زایمان19261685FAکبریخاجوی شجاعیگروه بهداشت وپزشکی اجتماعی ،دانشکده پزشکی، دانشگاه شاهد تهران،ایرانhttps://orcid.org/00علیدواتیگروه بهداشت وپزشکی اجتماعی ،دانشکده پزشکی، دانشگاه شاهد تهران،ایرانسکینهمویدمحسنیگروه زنان وزایمان،دانشکده پزشکی، دانشگاه شاهد تهران،ایرانفاطمهسرلکیدانشکده پزشکی، دانشگاه شاهد تهران،ایرانJournal Article20200926Background and Objective: Sexual health problems are common in the postpartum period but despite the abundance this problem is the lack of professional recognition. After delivery, many women have experience reduced sexual desire, reduced vaginal lubrication and shorter and weaker orgasm than before. Therefore, this study aimed to determine the pattern of sexual intercourse (resumption of sexual intercourse and number of sexual intercourse in the week) after delivery in nulliparous women.
Materials and Methods: This study was a longitudinal study with aspects of descriptive and analytical study of the sexual intercourse pattern (resumption of sexual intercourse and number of sexual intercourse in the week after delivery) and its influencing factors in 322 primiparous women at least two months after delivery. Samples were selected from archives of Mustafa Khomeini hospital in the summer of 2013 through a phone call.
Results: It was found out that out of 322 primiparous women that were participated in this study, 163 women had cesarean section and 159 cases had vaginal delivery. Their mean age was 25.49±4 and 145 (45%) of the subjects have not had sexual intercourse within 8 weeks postpartum.
Conclusion: Findings indicate a reduction in the number of sexual intercourse after childbirth. In addition, between the number of sexual intercourse in the week before delivery and number of postpartum sexual intercourse in the week and between the type of delivery with resumption of sexual intercourse and number of sexual intercourse in the week, a relationship exists.مقدمه و هدف: مشکلات جنسی در دوران پس از زایمان، رایجاند اما بهرغم فراوانی، این مشکل، فاقد تشخیص تخصصی است. بسیاری از خانمها پس از زایمان، «کاهش میل جنسی، کاهش لغزندهای واژن و ارگاسم کوتاه و ضعیفتر از پیش» را تجربهمیکنند؛ لذا با توجه به اهمیت موضوع، این مطالعه با هدف تعیین الگوی مقاربت جنسی (زمان آغاز نزدیکی پس از زایمان و تعداد نزدیکی در هفته) پس زایمان در زنان نخستزا صورتپذیرفت.
مواد و روشها: پژوهش حاضر، مطالعهای طولی با جنبههای توصیفی و تحلیلی است و در آن الگوی مقاربت جنسی (زمان آغاز نزدیکی پس از زایمان و تعداد نزدیکی در هفته) پس از زایمان در322 نفر خانم نخستزایی که دستکم، دو ماه از زایمان آنها گذشتهبود، بررسیشدهاست. نمونهها از بایگانی بیمارستان شهید مصطفی خمینی در تابستان 1392، انتخاب و برگه اطلاعاتی از طریق تماس تلفنی با آنها، پر شدهاست.
نتایج: در این مطالعه، 322 خانم نخستزایی، مورد بررسی قرارگرفتند که نحوه زایمان 159 نفر از آنها، طبیعی و 163 نفر، سزارین بودهاست. میانگین سنی، 17/4±49/25 بود. 145 نفر از افراد مورد مطالعه (45%)، در طول هشت هفته پس از زایمان، مقاربت جنسی نداشتهاند و 165 نفر (2/51%) یکبار در هفته مقاربتداشتند.
نتیجهگیری: یافتهها نشاندادند که تعداد مقاربت جنسی پس از زایمان کاهشمییابد. میان تعداد مقاربت جنسی در هفته پیش از زایمان با تعداد مقاربت جنسی در هفته پس از زایمان، همچنین، میان نوع زایمان با زمان آغاز مقاربت جنسی و تعداد مقاربت در هفته، ارتباط وجوددارد.https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1685_b85bfca9ad63dc8d09eacf42c9f1f035.pdfدانشگاه شاهددانشور پزشکی2716-972323320150823Comparison of fixed and rotating shifts on burnout among nurses working in public and private hospitals in Rashtمقایسه تأثیر نوبتکاری گردشی و ثابت بر فرسودگی شغلی پرستاران شاغل در بیمارستانهای دولتی و خصوصی شهرستان رشت27341686FAغلامحسینقائدیروانپزشکی مرکز تحقیقات نوروفیزیولوژی دانشگاه شاهد، تهران، ایران0000-0002-7809-4794تعمتمحمدی پور ریکروانشناسی بالینی، دانشگاه محقق اردبیلی،اردبیل، ایران. اردبیل، خیابان دانشگاه، دانشکده ادبیات و علوم انسانیسیدمحمدحسینقاسمیروانشناسی بالینی، دانشگاه شاهد،تهران،ایران. تهران،آزاد راه تهران-قم، دانشگاه شاهدJournal Article20200926Background and Objective: Shift working is a social phenomenon today in which nearly 25 percent of the total workforce is engaged in industrialized societies. The purpose of this study was to compare the effect of fixed and rotating shifts on burnout among nurses working in hospitals.
Materials and Methods: The study population consisted of all public and private hospitals of the city of Rasht in 2011, of which a sample size of 120 subjects was chosen using multi-stage random sampling method and all participants responded to the Maslach and Jackson Burnout Inventory to measure burnout in them.
Results: Independent t-test analysis showed that the total burnout and emotional exhaustion subscale is greater in rotating shift nurses than fixed shift nurses (p < 0.05). Regarding the following two subscales (deforestation and lack of success), no significant difference was observed in these two groups. Also, female nurse’s burnout was significantly higher than male nurse’s burnout.
Conclusion: It can be said that rotating shifts due to changes in sleep-wake cycle by causing stress and creating a personal and family chronic problems increases burnout in people.مقدمه و هدف: نوبتکاری، ازجمله پدیدههای اجتماعی است که امروزه، افراد مشغول در آن، نزدیک به 25% از کل نیروی کار را در جوامع صنعتی تشکیلمیدهند. هدف این پژوهش، مقایسه تأثیر نوبتکاری گردشی و ثابت بر فرسودگی شغلی پرستاران شاغل در بیمارستانهاست.
مواد و روشها: جامعه مورد مطالعه، شامل تمامی پرستاران بیمارستانهای دولتی و خصوصی شهر رشت در سال 1390 بودهاست که از میان آنها، نمونهای به اندازه 120 نفر با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای انتخابشد. تمامی شرکتکنندگان به پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلچ و جکسون، بهمنظور سنجش فرسودگی شغلی پاسخدادند.
نتایج: نتایج تحلیل آزمون t مستقل نشاندادند، میزان فرسودگی شغلی کلی و زیرمقیاس خستگی عاطفی، در پرستاران شیفت (نوبت) گردشی، بیشتر از پرستاران شیفت ثابت است (05/.>P) اما میان دو زیرمقیاس شخصیتزدایی و احساس عدم موفقیت در دو گروه بالا، تفاوتی معنادار مشاهدهنشد؛ همچنین، میزان فرسودگی شغلی پرستاران زن، بهطور معناداری، بیشتر از میزان فرسودگی شغلی پرستاران مرد است.
نتیجهگیری: میتوانگفت که نوبتکاری گردشی به دلیل تغییر چرخه خواب و بیداری با ایجاد نوعی فشار روانی و ایجاد مشکلات فردی و خانوادگی مزمن، میزان فرسودگی شغلی را در افراد افزایشمیدهد.https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1686_01f55e6334caa0d2464ec27d8da7ed9f.pdfدانشگاه شاهددانشور پزشکی2716-972323320150823Predictors of fruit and vegetable consumption in students: Using the theory of planned behaviorپیشگوییکنندههای مصرف میوه و سبزی در دانشآموزان: کاربرد نظریه رفتار برنامهریزیشده35421687FAتوحیدبابازادهآموزش بهداشت، مرکز پژوهشهای سلامت مبتنی بر مشارکت جامعه، پژوهشکده کاهش رفتارهای پرخطر، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانمحمدحسینتقدیسیآموزش بهداشت، مرکز پژوهشهای سلامت مبتنی بر مشارکت جامعه، پژوهشکده کاهش رفتارهای پرخطر، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانزهراصدقی فرددانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانکمالاعظمدانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانمحمدرضاوفادانشکده پیرا پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایرانفاطمهمرادیمدیریت شهری و کارشناس مسئول اداره کل سلامت شهرداری تهران ، تهران، ایرانیوسفشری زادهآموزش بهداشت، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایرانJournal Article20200926Background and Objective: Inadequate consumption of fruits in students is a risk factor for some diseases such as cancers and cardiovascular disorders in adulthood. The purpose of this study was to predict the fruit consumption in elementary student based on the theory of planned behavior (TPB) in Chalderan.
Materials and Methods: In this study, 184 students were selected through clustered randomization from male elementary schools. The data collection instruments included a researcher-made questionnaire and a 24-hour F&V recall. The reliability of the questionnaire with α=0.82 was confirmed. Data were collected after verification of the reliability and validity of the questionnaire. The data gathered were analyzed using SPSS version 20 and statistical analysis of correlation, regression and descriptive data.
Results: The results showed that mean (SD) of fruit and vegetable consumption is 1.47 unit in day. According to regression analysis, subjective norms, amount of pocket money, and behavioral intention, 39% of the predicted changes of fruit and vegetable consumption ( =0/39, F=10/72, p < 0.001). As well as based on this model, attitude predicts 20% changes of intention the consumption of fruit and vegetables ( =0/20, F=6/68, p=0.01).
Conclusion: Fruit consumption in students is less than the amount recommended by the World Health Organization. According to the findings of this study, there should be attention in design of educational interventions for elementary student on subjective norms and behavioral intention variables. Also, economic status can be an effective factor in the consumption of fruit and vegetables.مقدمه و هدف: مصرف ناکافی میوه و سبزی در دانشآموزان، نوعی عامل خطر برای [ابتلا به] برخی از بیماریهای مزمن، مانند سرطانها و بیماریهای قلبی- عروقی در بزرگسالی محسوبمیشود. این مطالعه با هدف تعیین میزان مصرف روزانه میوه و سبزی در دانشآموزان شهرستان چالدران انجامشدهاست.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، 184 دانشآموز ابتدایی بهصورت تصادفی خوشهای از مدارس پسرانه انتخابشدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محققساخته و یادآمد 24 ساعته میوه و سبزی بود. پایایی سازههای پرسشنامه محققساخته با 82/0=α تأییدشد. پس از تأیید پایایی و روایی پرسشنامه، اطلاعات جمعآوریشدند و سپس، با نرمافزار 20SPSS و آنالیزهای آماری تحلیل رگرسیون خطی، همبستگی پیرسون و آزمونهای توصیفی، مورد تجزیهوتحلیل قرارگرفتند.
نتایج: نتایج نشاندادند که میانگین (انحراف معیار) مصرف میوه و سبزی، 47/1 (32/0) واحد در روز است. براساس آنالیز رگرسیونی، «هنجارهای انتزاعی، میزان پول توجیبی و قصد رفتاری»، 39% تغییرهای مصرف میوه و سبزی را پیشبینیمیکنند ( =0.39, F=10.72, p < 0.001)؛ هچنین براساس این مدل، نگرش، 20% تغییرهای قصد مصرف میوه و سبزی را پیشبینیمیکند( =0.20, F=6.68, p=0.01).
نتیجهگیری: مصرف میوه در دانشآموزان، از مقدار توصیهشده سازمان بهداشت جهانی، کمتر است؛ همچنین براساس یافتههای این مطالعه، بایستی در طراحی مداخلات آموزشی برای دانشآموزان ابتدایی، به متغیرهای» قصد رفتاری و هنجارهای انتزاعی» توجهکرد؛ علاوهبرآن، وضعیت اقتصادی هم میتواند عاملی مؤثر در مصرف میوه و سبزی بهشمارآید.https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1687_49e0c5c3fdd5e6371615bb6ca98f2875.pdfدانشگاه شاهددانشور پزشکی2716-972323320150823Satisfaction of child victims of landmines with services of Veterans and Martyr Affair Foundation (VMAF)رضایتمندی کودکان قربانی مین از خدمات ارائهشده توسط بنیاد شهید و امور ایثارگران43501688FAعبدالرضاعباسپورپزشک عمومی، مرکز تحقیقات مهندسی و علوم پزشکی جانبازان، تهران، ایرانحسینسیدحسینی داورانیمتخصص طب اورژانس، استادیار دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانمهدیمعصومیمتخصص طب اورژانس، استادیار دانشگاه علوم پزشکی قزوین، قزوین، ایراناحسانمدیریانمتخصص سم شناسی پزشکی، مرکز تحقیقات مهندسی و علوم پزشکی جانبازان، تهران، ایرانشهریارخاطریمتخصص پزشکی اجتماعی، مرکز تحقیقات مهندسی و علوم پزشکی جانبازان، تهران، ایرانبتولموسویمتخصص پزشکی اجتماعی، مرکز تحقیقات مهندسی و علوم پزشکی جانبازان، تهران، ایرانحمیدشکوهیمتخصص طب اورژانس، دانشیار دانشگاه جورج واشنگتون، واشنگتون دی سی، آمریکامریمحسینیکارشناس ارشد بیولوژی، مرکز تحقیقات مهندسی و علوم پزشکی جانبازان، تهران، ایرانمحمدرضاسروشپزشک عمومی، مرکز تحقیقات مهندسی و علوم پزشکی جانبازان، تهران، ایرانزهرهگنج پرورکارشناس ارشد جامعه شناسی، مرکز تحقیقات مهندسی و علوم پزشکی جانبازان، تهران، ایرانJournal Article20200926Objective: The purpose of this study was to evaluate the satisfaction of landmine victims less than 18 years of the types of services provided by Veterans and Martyr Affair Foundation (VMAF).
Materials and Methods: The descriptive study evaluated the status of services to all landmine victims less than 18 years from Iran. Satisfaction level was measured using a self-administered questionnaire based on seven categories of services provided by VMAF. Total score ranged between 7, the least satisfactory to 35, the most satisfactory. Also, by two open questions, difficulties in using the service were investigated in more details. Finally, all data were analyzed by SPSS 22 software and independent sample t-test and ANOVA statistical tests.
Results: The mean age of 78 survivors in this study consisted of 67 (85.9%) boys and 11 (14.1%) girls was 16.1±1.9 years. The mean score of satisfaction was 14.92±5.46. Cronbach's alpha was found as 0.76, showing that the scale is reliable. The group of specialists of Janbazan Medical and Engineering Research Center (JMERC) approved the validity of the scale. Health care services had the highest (18.2%) and sports services had the least satisfaction (5.1%). More than half of the cases were dissatisfied of the low awareness with service delivery (57.7%). The most common problems in getting health care services were high cost (61.5%) and then waiting long time for visiting doctor and the uncertainty about solving their problem in hospitals (48.7%). Significant relationships were observed between satisfaction with age at the time of casualty (p=0.02), disability percentage (p=0.04), spinal cord injury (p=0.04) and province of residence (p=0.006).
Conclusion: The satisfaction of landmine victims less than 18 years of the types of services provided by VMAF in living in border areas was at the moderate level. Although health care services had the most satisfaction level but, enumerate the various problems in receiving these services have shown significant barriers, especially in the fast and convenient access to health care services.هدف: هدف از این مطالعه، بررسی رضایت جانبازان زیر 18 سال قربانی مین، از انواع خدمات ارائهشده توسط بنیاد شهید و امور ایثارگران است.
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی، تمامی قربانیان مین زیر 18 سال ایران، وارد مطالعه شدند. سطح رضایتمندی با استفاده از پرسشنامه خودساخته، براساس هفت گروه از خدمات ارائهشده توسط بنیاد اندازهگیریشد که جمع امتیازها، میان 7 (کمترین رضایت) تا 35 (بیشترین رضایت)، متفاوت بود؛ همچنین، با استفاده از دو پرسش باز به جزئیات مشکلات درخصوص استفاده از خدمات ارائهشده بنیاد شهید و امور ایثارگران پرداختهشد؛ درنهایت، اطلاعات با استفاده از نرمافزار SPSS22، با آزمون آماری independent sample t-test و ANOVA محاسبهشدند.
نتایج: تمامی 78 نفر جانباز زیر 18 سال کشور، شامل 67 پسر (85.9%) و 11 دختر (14.1%)، در این مطالعه شرکتکردند که میانگین سنی آنان در زمان مطالعه، برابر با 1.9±16.1 سال بود. میانگین جمع نمرات رضایتمندی، 5.46±14.92 محاسبهشد. ضریب آلفای کرونباخ 76/0 α=، پایایی پرسشنامه را تأییدکرد و روایی آن با نظرخواهی از افراد متخصص و استادان مرکز تحقیقات مهندسی و علوم پزشکی جانبازان بهتأییدرسید. بیشترین رضایت از خدمات بهداشتی -درمانی (18.2%) و کمترین رضایت از خدمات ورزشی (5.1%) بود. افزونبر، نیمی از جانبازان از اطلاعرسانی ضعیف بنیاد درخصوص نحوه ارائه خدمات، ناراضی بودند (57.7%). فراوانترین مشکل در دریافت خدمات بهداشتی- درمانی، پرداخت هزینه (61.5%) و پس از آن، معطلشدن زیاد برای ملاقات پزشک و عدم اطمینان از حل مشکل در مراکز درمانی (48.7%) بود. «میزان رضایتمندی» با سن قربانیان در زمان حادثه (p=0.02)، درصد جانبازی (p=0.04)، ضایعه نخاعی (p=0.04) و استان محل سکونت جانبازان (p=0.006)، ارتباط معنادار داشت.
نتیجهگیری: میزان رضایت از خدمات ارائهشده توسط بنیاد شهید و امور ایثارگران به قربانیان مین زیر 18 سال و ساکن مناطق مرزی کشور، در سطح متوسط است. اگرچه بیشترین رضایتمندی از خدمات بهداشتی- درمانی است، مشکلات مختلف در دریافت این خدمات از آن حکایتدارند که هنوز، موانعی قابلتوجه، بهویژه درزمینه دسترسی سریع و راحت به پزشک، برای این گروه از جانبازان وجوددارند.https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1688_8923f43d4147996d62bdabceb1872afc.pdfدانشگاه شاهددانشور پزشکی2716-972323320150823Combined effects of mobile phone radiation (940 MHz) and noise (100 db, 5700- 700 Hz) on plasma level of the thyroid hormones in ratsآثار متقابل امواج تلفن همراه (940 مگاهرتز) و صوت (100 دسیبل، 700 تا 5700 هرتز ) بر سطح پلاسمایی هورمونهای تیروئیدی در موشهای صحرایی51601689FAسارامحمدیرشته فیزیولوژی، گروه زیست شناسی،دانشکده علوم پایه، دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان، همدان، ایرانرحیماحمدیدکترای فیزیولوژی گروه زیستشناسی، دانشکده علوم پایه دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان، ایرانبهروزخاکپوردکترای فیزیولوژی، گروه فیزیولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت،ایرانJournal Article20200926Background and Objective: Widespread use of cell phones and increased noise pollution in surrounding environment are the most important risk factors of human health in the age of technology. The aim of this study was to investigate the effects of mobile phone radiation and noise stress on serum levels of T3 and T4 in male rats.
Materials and Methods: In this experimental study, the male Wistar rats were divided into control, exposed to cell phone radiation (940 MHz) for 1, 3 and 6 h/day, exposed to noise stress (100 db, 700-5700 Hz) for 1 h, 3 h and 6 h/day, exposed to cell phone radiation (940 MHz) and noise stress (100 db, 700-5700 Hz) for 1, 3 and 6 h/day groups. After 8 weeks, blood samples were obtained using cardiac puncture method and after serum preparation, levels of T3 and T4 were measured using ELFA method. The data were statistically analyzed using SPSS software version 19.
Results: The results indicated that serum level of T3 significantly decreased in all experimental groups compared with control animals (p < 0.001). Serum level of T4 significantly decreased in rats exposed to cell phone radiation for 3 and 6 h/day and in rats exposed to noise stress for 1, 3 and 6 h/day and in rats exposed to cell phone radiation and noise stress simultaneously for 1 and 6 h/day (p < 0.05). These changes were not observed for serum level of T4 in groups exposed to cell phone radiation for 1 h/day and in group exposed to cell phone radiation and noise stress simultaneously for 3 h/day.
Conclusion: Results of this research showed that these two physical factors can synergistically potentiate their inhibitory effects on thyroid hormones secretion and their effect is proportionally related to exposure period.مقدمه و هدف: گسترش استفاده از تلفن همراه و افزایش آلودگی صوتی محیط اطراف ما، از مهمترین عوامل خطرآفرین سلامتی انسان در عصر فناوری است. هدف این مطالعه، بررسی اثرهای مواجهه با استرس صوتی و امواج تلفن همراه بر سطح سرمی هورمونهای T3 و T4 در موشهای صحرایی نر بودهاست.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی- آزمایشگاهی، موشهای صحرایی نر نژاد ویستار، به گروههای «کنترل، مواجهه با امواج تلفن همراه (940 مگاهرتز) روزانه 1، 3 و 6 ساعت، مواجهه با استرس صوتی (100 دسیبل، 700 تا5700 هرتز) روزانه 1، 3 و 6 ساعت و مواجهه توأم با امواج تلفن همراه (940 مگاهرتز) و استرس صوتی (100 دسیبل، 700 تا 5700 هرتز) روزانه 1، 3 و 6 ساعت» تقسیمبندیشدند. پس از هشت هفته، نمونه خون از روش خونگیری از قلب، تهیه و پس از تهیه سرم، میزان هورمونهای T3 و T4 با روش ELFA اندازهگیریشد. دادهها با استفاده از نرمافزار 19SPSS تجزیهوتحلیلشدند.
نتایج: نتایج نشاندادند که سطح سرمی T3 در همه گروههای تجربی، نسبتبه گروه کنترل، کاهشی معنادار داشتهاست (001/0P < ). سطح سرمی T4 در موشهای در مواجهه با امواج تلفن همراه روزانه بهمدت 3 و 6 ساعت و در موشهای در مواجهه با استرس صوتی روزانه بهمدت1، 3 و 6 ساعت و موشهای در مواجهه توأم روزانه بهمدت 1و 6 ساعت، کاهشی معنادار یافت (05/0P < )؛ درحالیکه این تغییرها برای سطح سرمی T4 در گروههای مواجهه با امواج تلفن همراه روزانه بهمدت 1 ساعت و مواجهه توأم روزانه بهمدت 3 ساعت، نسبتبه گروه کنترل مشاهدهنشد.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشانمیدهند، این دو عامل فیزیکی میتوانند آثار یکدیگر را بر میزان مهار ترشح هورمونهای تیروئیدی تقویتکنند و ازطرفی، این امر بهمدت زمان مواجهه، وابسته است.https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1689_c216f22506c1c471493d6fe9c1160363.pdfدانشگاه شاهددانشور پزشکی2716-972323320150823Evaluation of the effect of magnolia herbal mouth wash on O'leary plaque indexبررسی تأثیر دهانشویه گیاه ماگنولیا بر شاخص پریودنتال پلاک اولری61661690FAرزاحقگوگروه دندانپزشکی کودکان، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه شاهد.فاطمهقربانیحسنرخشندهگروه فارماکولوژی دانشکده دارو سازی، مرکز تحقیقات فاراکولوژی گیاهان دارویی،دانشگاه علوم پزشکی مشهد ،دانشکده پزشکی مشهدسعیدعامل جامه دارگروه میکروب شناسی و ویروس شناسی ،دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجیدزارع بیدکیمیکروبیولوژی پزشکی،دانشکده پیرا پزشکی،دانشگاه علوم پزشکی بیرجندلینداجراحیگروه پزشکی اجتماعی مشهد، ، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهدJournal Article20200926Back ground and Objective: Microbial dental plaque is the main factor of periodontal disease. Antimicrobial effects of magnolia bark have been studied in vitro and also by using sugar-free chewing gum. The aim of this study was to evaluation antimicrobial effect of a mouthwash made from magnolia bark on the reduction of dental plaque using a periodontal parameter called O'leary plaque index.
Materials and Methods: In this clinical trial study, initially a hydroalcoholic extract of Magnolia grandiflora bark was obtained. With regards to the MIC of the Magnolia extract for Streptococcus mutans and Stereptoccocus sanguis, a 0.3% mouthwash was obtained from the extract. Twenty volunteers entered the study to use this mouthwash and were classified into category of poor and good health based on their plaque percent index. O'Leary index parameter was calculated in four stages. A placebo mouthwash was used as a control in this study. The findings were analyzed statistically using unpaired and paired t-tests.
Results and Conclusion: In each round of magnolia mouthwash administration, percentage of O'Leary index statistically showed a significant difference between the phase of mouthwash consuming and the resting phase. Also, the plaque percent index showed a significant difference between the magnolia mouthwash group and the placebo one (p < 0.005) and the mouthwash was more effective.مقدمه و هدف: پلاک دندانی، بهعنوان اصلیترین عامل بیماری پریودنتال، مطرح است. در مطالعات مختلف، تأثیر ضدمیکربی پوست تنه گیاه ماگنولیا در قالب آدامس جویدنی بررسیشدهاست؛ هدف این مطالعه، بررسی تأثیر دهانشویه ساختهشده از پوست تنه این گیاه، بر کاهش پلاک دندان با استفاده از مؤلفه پریودنتالی ایندکس اولری بودهاست.
مواد و روشها: این مطالعه بهصورت تجربی انجامگرفت. ابتدا از پوست تنه گیاه ماگنولیای گلدرشت، عصاره آبی- اتانولی تهیهشد و با توجه به حداقل غلظت مهارکنندگی این عصاره بر باکتریهای مهم پلاک، مانند «استرپتوکوکوس موتانس و استرپتوکوکوس سانگوییس»، از این گیاه، دهانشویه 3/0% ساختهشد. 20 نفر از افراد داوطلب، براساس درصد پلاک ایندکس، به مطالعه واردشده، به دو گروه بهداشت ضعیف و متوسط تقسیمشدند. مؤلفه ایندکس اولری افراد، در چهار مرحله محاسبهشد. دهانشویه دارونما بهعنوان کنترل در این مطالعه استفادهشد؛ سپس یافتهها با استفاده از آزمون T (ساده و زوجی) و نرمافزار SPSS16 از نظر آماری بررسیشدند.
نتایج و نتیجهگیری: طی گذشت چهار مرحله از طرح درصد پلاک ایندکس افراد مصرفکننده دهانشویه ماگنولیا، نسبتبه افراد مصرفکننده دهانشویه دارونما، کاهشی قابلتوجه را به خود اختصاصدادند. در افراد با سطح بهداشت ضعیف، پس از مصرف دهانشویه ماگنولیا، درصد پلاک ایندکس، به افراد با سطح بهداشت متوسط، نزدیک شد و مقایسه درصد پلاک ایندکس افراد، از آن، حاکی است که این دهانشویه، بر افراد دارای بهداشت ضعیف، نسبتبه افراد با بهداشت متوسط، بیشتر تأثیرگذاشتهاست.https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1690_a1f63eddf2e4b5d33f731e6a31cd7965.pdfدانشگاه شاهددانشور پزشکی2716-972323320150823Exploring the relationship between spiritual well-being and stress and coping strategies in the mothers of infants hospitalized in the neonatal intensive care unitsبررسی ارتباط سلامت معنوی با میزان استرس و راهبردهای مقابلهای در مادران دارای نوزاد بستری در بخشهای مراقبت ویژه نوزادان67761691FAملیحهکدیوراستاد دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایراننعیمهسیدفاطمیمرکز تحقیقات مراقبتهای پرستاری، ایرانثریاشجاعی جشوقانیمراقبت ویژه نوزادان، دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایرانمحمدعلیچراغیمرکز تحقیقات مراقبتهای پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایرانحمیدحقانیهیئت علمی دانشکده مدیریت و اطلاع رسانی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، ایرانJournal Article20200926Background and Objective: The hospitalization of infants in the neonatal intensive care units impact intense stress on the mother. If this stress continues, in addition to endanger the health of the mother, will have also a negative impact on the mother-infant attachment process. Spiritual well-being as a variable affecting the coping strategy and stress levels is important, as well as, identifying the coping strategies by the mothers in this situation was explored.
Materials and Methods: In this cross-sectional and correlation study, data were collected during three months in 1392, from 191 mothers with their infants in the NICU of the teaching hospitals affiliated to Tehran University of Medical Sciences. Tools for data collection were Lazarus and Folkman's ways of coping questionnaire, Ellison & Palvtzyan spiritual well-being scale, Mills parental stress and a demographic questionnaire. Descriptive statistics and Pearson correlation test were used to achieve the objectives of this study.
Results: Spiritual well-being have a positive relationship with problem-focused strategy and inverse relationship with emotion-focused strategy (p < 0.000). In subscales of coping strategies, seeking social support had higher and escape- avoidance had the lowest mean averages which was used by the mothers. No significant relationship was found between spiritual well-being and stress scores. In addition, between stress levels and type of coping strategies, no significant relationship was found out.
Conclusion: According to the results of this study, it is necessary to consider stress factors associated with mothers. It is also necessary to strengthen the religious dimension of spiritual health, especially in women because of its association with problem-focused strategy.مقدمه و هدف: بستریشدن نوزاد در بخش مراقبت ویژه نوزادان، استرسی زیاد به مادر واردمیکند؛ این استرس، درصورت تداوم، علاوهبر بهخطرانداختن سلامت مادر، روی فرایند دلبستگی میان مادر و نوزاد، تأثیرهایی منفی خواهدداشت. سلامت معنوی، بهعنوان متغیری تأثیرگذار بر اتخاذ شیوه مقابله و بر میزان استرس، دارای اهمیتی ویژه است؛ بنابراین، سلامت معنوی و نوع راهبرد مقابلهای که در چنین شرایطی بهکارمیرود، در این پژوهش بررسیشدهاند.
موارد و روشها: این مطالعه از نوع همبستگی بوده، 191 مادر دارای نوزاد بستری در NICU، در سه مرکز آموزشی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران با استفاده از روش نمونهگیری آسان، طی سه ماه در سال 1392 در این مطالعه شرکتکردند. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامههای راهبرد مقابله لازاروس و فولکمن، سلامت معنوی الیسون و پالوتزیان و استرس والدین مایلز و فانک بود. از آمارهای توصیفی و آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون در نرمافزار SPSS16، برای رسیدن به اهداف پژوهش استفادهشد.
نتایج: سلامت معنوی، با راهبرد مقابلهای مسئلهمحور، ارتباطی مثبت و با راهبرد مقابلهای هیجانمحور، ارتباطی معکوس داشتهاست (p < 0.000). از میان خردهمقیاس(های) راهبردهای مقابله، «جستجوی حمایت اجتماعی»، دارای بیشترین و «اجتناب-گریز»، دارای کمترین میانگین استفاده بودهاند. میان سلامت معنوی با میزان استرس و میان میزان استرس با نوع راهبرد مقابلهای، ارتباطی معنیدار مشاهدهنشدهاست.
نتیجهگیری: با توجه به اهمیت سلامت معنوی در بهکارگیری راهبرد مقابله مسئلهمحور، تقویت سلامت معنوی، بهویژه بعد مذهبی، ضروری است.https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1691_9f8a8fcbb88fe9217b2f037857b22d3f.pdf