دانشگاه شاهددانشور پزشکی2716-972315520081221Glycemic Index (GI) of Iran's Free Wax Honeyبررسی نمایه گلیسمی عسل بدون موم منطقه آذربایجان ایران141370FAدکتر احمدافاقیدکتر مجیدسیرتیثابتمهدیسهمانیفرهادخبازعلیبیگدلوJournal Article20200926 Introduction: The GI explains elevation of blood glucose after eating a food compared with standard blood glucose curve after glucose or white bread in the same subject. This index varies between 20 for fructose and 100 for glucose. Both the amount and source of carbohydrate influence the glycemic response, but the GI compares the same amount of carbohydrate and provides a measure of carbohydrate quality but not quantity. Aim: The purpose of this study was to determine the GI of Iran's free wax honey. Materials & Methods: Blood samples of 8 male subjects for glucose analysis (using glucose oxidase method) were collected after 12 hr fasting period at zero time (baseline) and at 30, 60, 90, 120 min after ingestion of identical amount of honey (test food), and glucose (standard food). Results: The area under the curve (AUC) was 1294 and 847.5 (mg/dl) for glucose and honey respectively. Based on this finding the GI of Iran's free wax honey is 65 Conclusion: The Iran's free wax honey with GI of 65 is a medium GI food and can be replaced with high GI foods as a supplement food. مقدمه: نمایه گلیسمی نشاندهنده افزایش قند خون بعد از مصرف مواد غذایی در مقایسه با گلوکز یا نان سفید است. این نمایه بین صفر برای مواد غذایی بدون کربوهیدرات و 100 برای گلوکز در نوسان است. هم مقدار و هم نوع کربوهیدرات در پاسخ به افزایش قند خون مؤثر است و این پدیده در تغذیه بیماران دیابتی و تأثیر آن بر مقاومت انسولینی افراد سالم در درازمدت حایز اهمیت است. نمایه گلیسمی، دو مقدار مساوی از کربوهیدرات را مقایسه میکند و در واقع، کیفیت قندها را میسنجد، نه کمیت آنها را. هدف: تعیین نمایه گلیسمی عسل بدون موم ایران (منطقه آذربایجان). مواد و روشها: نمونه خون افراد مورد مطالعه (هشت نفر) پس از 12 ساعت ناشتا بودن در ساعت 8 صبح گرفته شد. سپس بعد از خوردن 50 گرم کربوهیدرات غذای استاندارد (50 گرم گلوکز) و بار دیگر 61 گرم عسل تهیه شده از یکی از شرکتهای مواد غذایی (معادل 50 گرم کربوهیدرات غذای مورد آزمایش) نمونه خون افراد به فواصل 30، 60، 90 و 120 دقیقه بعد گرفته شد. میزان قند نمونهها با استفاده از روش گلوکز اکسیداز اندازهگیری گردید. یافتهها: سطح زیر منحنیها به ترتیب برابر 1294 و 5/847 واحد بود که بر این اساس، میزان نمایه گلیسمی عسل بدون موم منطقه آذربایجان ایران برابر 65 محاسبه شد. نتیجهگیری: عسل بدون موم ایران با نمایه گلیسمی 65 دارای نمایه گلیسمی متوسط است و میتواند در تغذیه روزانه جانشین مواد غذایی دارای نمایه گلیسمی بالا گرددhttps://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1370_c3821d6ca5760f74cadc18f4048cfa51.pdfدانشگاه شاهددانشور پزشکی2716-972315520081221Inhibition of Gene Expression by RNA Interference (RNAi) in P19 Embryonal Carcinoma Cell Lineمهار بیان ژن GFP به وسیله تداخل RNA (RNAi) در دودمان سلولی کارسینومای جنینی P195101371FAدکتر فریبااسماعیلیJournal Article20200926 Introduction: RNA interference (RNAi) is a phenomenon of gene silencing that uses double-stranded RNA (dsRNA), specifically inhibits gene expression by degrading mRNA efficiently. The mediators of degradation are 21- to 23-nt small interfering RNAs (siRNA). The use of siRNAs as inhibitors of gene expression has been shown to be an effective way of studying gene function in mammalian cells. Aim: To investigate the efficiency of siRNAs to eGFP gene silencing in P19 embryonal carcinoma (EC) stem cell. Materials & Methods: Here, we used a vector-based siRNA expression system, pSUPER that can induce RNAi in mammalian cells (P19 line of murine embryonal carcinoma stem cell). The vector containing a small hairpin RNA (shRNA) to target exogenous reporter gene, enhanced green fluorescent protein (eGFP). The expression of eGFP in the cells was detected by using fluorescent microscopy and flow cytometry. Results: Using eGFP as a reporter system, we show here that a short hairpin RNA (shRNA) expression vector can specifically inhibit gene expression. Ttransfection of the plasmid into P19 cells significantly decreased the number of eGFP-expressing cells and overall eGFP fluorescence. The RNA interfering effect was successfully observed in both transient and stable transfected cells. Conclusion: The results indicate that use of hairpin siRNA expressing vectors for RNAi is a promising method to inhibition of gene expression in mammalian cells. مقدمه: تداخل ( RNAi) RNA نوعی پدیده خاموشی ژن است که در آن RNA دو رشتهای ( dsRNA ) با تخریب مؤثر mRNA به طور اختصاصی، از بیان ژن جلوگیری میکند. واسطه این تخریب، RNA های تداخلگر کوچک ( siRNA) 21-23 نوکلئوتیدی هستند. نشان داده شدهاست که استفاده از siRNA بهعنوان ممانعتکننده بیان ژن، روشی مؤثر برای مطالعه عملکرد ژن در سلولهای پستانداران است. هدف: بررسی قابلیت siRNA برای خاموشی ژن eGFP در سلول بنیادی کارسینومای جنینی ( EC) ، P19 . مواد و روشها: در این مطالعه از نوعی سیستم بیانکننده siRNA بر اساس وکتوری به نام pSUPER استفاده شد که قادر به القای RNAi در سلول پستاندار (دودمان P19 ، سلول بنیادی کارسینومای جنینی موش) است. این وکتور قادر به بیان RNA سنجاق سر کوچکی ( shRNA ) است که نوعی ژن گزارشگر برونزاد به نام eGFP را مورد هدف قرار میدهد. بیان eGFP در سلول با استفاده از میکروسکوپ فلورسنت و فلوسایتومتری مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج: با استفاده از پروتئین eGFP بهعنوان ژن گزارشگر، نشان داده شد که وکتور بیانکننده siRNA میتواند به طور اختصاصی بیان ژن eGFP را مهار کند. انتقال این پلاسمید به سلولهای P19 به طور قابل توجهی تعداد سلولهای بیانکننده eGFP و خاصیت فلورسنتی آنها را کاهش داد. اثر تداخل RNA در هر دو نوع ترانسفکت سلولی موقت و پایدار به طور موفقیتآمیز مشاهده شد. نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد که استفاده از وکتور بیانکننده siRNA سنجاق سری به منظور RNAi روش امیدبخشی برای مهار بیان ژن در سلولهای پستانداران است.https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1371_9b42ed6fb479cb5fca07c523ed4ad476.pdfدانشگاه شاهددانشور پزشکی2716-972315520081221A Controlled of Single Dose Oral Azithromycin versus Seven Day Doxycycline in the Treatment of Clamydia Cervicitisبررسی مقایسهای اثر درمانی داکسیسایکلین و آزیترومایسین در سرویسیت کلامیدیایی11181372FAدکتر نجمهتهرانیانفاطمهقویدکتر سقراطفقیهزادهJournal Article20200926 Introduction: Considering the high spread of Chlamydia cervicitis in Iran and its undesirable side-effects on women’s and their families’ health through causing infertility and transmitting it to the spouse and its bad economic impacts on the community, a remedy for this infection seems to be necessary. Considering the common remedial treatment (100mg of Doxycycline twice a day for 7 days). Aim: The main purpose of this study was comparison of the remedial effect of Doxycycline and Azitromcine on Chlamydia cervicitis in Nishabour. Materials & Methods: This survey is an experimental study of the type of one-sided blind accidental clinical test. All the 18-35 year-old women visiting the women clinic of the Kalin hospital in Nishabour, with the clinical symptoms of the Chlamydia cervicitis and been identified through medical examination and proved by laboratory kit to be infectious, have been divided into 2 groups of 116 subjects under study. The first group under remedy with edible Doxycyclin (100 mg twice a day for 7 days) and the second group were remedied by Azitromicine (1gr for one single day). More over, during the remedial period, both groups had to either refrain from sexual intercourse or use a barrier (like candom) and at 7, 14, 21- day intervals after the remedy onset time, the patients were observed Results: According to the results of this study: 1- The rate of recovery from Chlamydia cervicitis in the cases of a single-day remedy with Azitromicine was the same as the 7-day cure with Doxycycline . Digest side-effects in these 2 groups were different, so that in the Azitromicine group no critical problem was observed while in Daxicycline group 1.7% of the subjects faced with high digest risk. 2- In the cases of remedy with Azitromicine , due to its easy use and economically, as well as its higher effectiveness, the rate of patient reception has been higher in comparison to the cases of remedy with Doxycycline. 3- In the Doxycycline group, besides the weekly-recovery of the symptoms, some patients even have not reached 100% recovery. Conclusion: The rate of recovery from Clamydia cervicitis in the cases of a single-day remedy with Azitromycin is the same as the 7-day cure with Doxycycline. But digest side-effects Azitromycin is least satisfaction patients is more and symptoms improved in first week therefore Azitromycin priority in recovery of Clamydia cervicitis. مقدمه: این پژوهش با توجه به شیوع بالای سرویسیت کلامیدیایی در ایران و عوارض نامطلوب آن بر سلامتی زنان و خانواده آنها و همچنین افزایش عوارض، بخصوص عوارض گوارشی، و مقرون به صرفه نبودن روش درمانی متداول (داکسیسایکلین به میزان 100 میلیگرم دو بار در روز به مدت 7 روز) شکل گرفت. هدف: از این مطالعه، بررسی مقایسهای اثر درمانی داکسیسایکلین و آزیترومایسین در سرویسیت کلامیدیایی در شهرستان نیشابور است. مواد و روشها: این پژوهش یک مطالعه تجربی از نوع کارآزمایی بالینی یک سو کور تصادفی است. کلیه زنان بین 18 تا 35 ساله مراجعهکننده به درمانگاه زنان بیمارستان حکیم نیشابور که علائم بالینی سرویسیت کلامیدیایی داشتند و در معاینه تشخیص داده و با کیت آزمایشگاهی تأیید میشدند به طور تصادفی به دو گروه 116 نفره تحت مطالعه تقسیم شدند: گروه اول تحت درمان با داکسیسایکلین خوراکی (100میلی گرم دو بار در روز به مدت 7 روز) و گروه دوم تحت درمان با آزیترومایسین خوراکی (یک گرم تک دوز) قرار گرفتند. در ضمن، هر دو گروه در طول درمان بایست از نزدیکی جلوگیری به عمل آورده و یا از روش سدکننده کاندوم استفاده میکردند و بیماران در فواصل زمانی 7، 14، 21 روز پس از شروع درمان مورد پیگیری قرار میگرفتند. نتایج: میزان بهبودی در موارد درمان با تک دوز آزیترومایسین در مقایسه با درمان 7 روزه داکسیسایکلین یکسان است. عوارض گوارشی در دو گروه درمانی متفاوت است، به طوری که در گروه آزیترومایسین هیچگونه مورد شدیدی از عوارض گوارشی دیده نشد؛ در صورتی که در گروه داکسیسایکلین 7/1 درصد دارای عارضه گوارشی شدید بودند. پذیرش بیمار در موارد درمان آزیترومایسین به دلیل سهولت مصرف و هزینه - اثر بخشی بالاتر، بیشتر از داکسی سایکلین است. در گروه داکسیسایکلین علاوه بر اینکه علائم طی هفتههای متوالی ادامه پیدا کرد، درصدی از بیماران نیز به بهبودی صددرصد نرسیدند. بحث و نتیجهگیری: میزان بهبودی در موارد درمان با تک دوز آزیترومایسین در مقایسه با درمان 7 روز داکسیسایکلین یکسان است؛ اما عوارض گوارشی آزیترومایسین کمتر، و پذیرش بیماران بیشتر است و علائم بیماری در همان هفته اول پیگیری بهبود یافتهاست. بنابراین، مصرف آزیترومایسین در درمان سرویسیت کلامیدیایی ارجحیت دارد.https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1372_0c9538142ef0ecdde3474533473df8a9.pdfدانشگاه شاهددانشور پزشکی2716-972315520081221Detection of Resistance to Mupirocin in Staphylococcus aureus Strains Isolated from Patients in Four University Hospitals of Tehran by Polymerase Chain Reaction (PCR) Methodشناسایی مقاومت به موپیروسین در سویههای استافیلوکوکوس اورئوس جدا شده از بیماران 4 بیمارستان دانشگاهی تهران با روش PCR31381373FAدکتر حوریهصادریدکتر پرویزاولیاءمهریحبیبیJournal Article20200926 Introduction: Mupirocin, an inhibitor of bacterial isoleucyl-tRNA synthetase, has used to treat staphylococcal skin infections as well as to eliminate nasal carriage of Staphylococcus aureus. Mupirocin resistant Staphylococcus aureus strains are seen worldwide but there is no report from Iran. In the present study, by using phenotyping methods (disk diffusion and E-test) in combination with PCR assays, we investigate the presence of mupirocin resistance in Staphylococcus aureus isolated from patients in Tehran . Materials & Methods: C onfirmation of the isolated strains in 4 university hospitals in Tehran as Staphylococcus aureus was done by routine laboratory tests (Gram's stain, catalase, DNase, slide and tube coagulase tests and mannitol fermentation) in combination with PCR method for femB gene, encoding a unique feature to Staphylococcus aureus. Presence of mupA gene, responsible for mupirocin resistance, was determined by PCR method. Disk diffusion and E-test were also used for demonstrating mupirocin resistance. The susceptibility testing of S. aureus isolates were carried out by the disk diffusion method according to the Clinical Laboratory Standards Institute guidelines. Moreover, PCR method was used for detection of mecA gene, which conferring resistance to methicillin and other penicillinase resistant penicillins. Results : Identity of 94 strains as Staphylococcus aureus were confirmed by femA gene PCR and phenotypic methods. Six strains were considered resistant to mupirocin, 5 low-level and 1 high-level resistances to mupirocin. From these 6 strains, mupA gene were shown in 5 strains (DNA band with 456bp molecular weight), and in one strains this band was not detected. All mupirocin resistant strains were methicillin resistant by mecA gene PCR and disk diffusion test. Disk diffusion test had shown all mupirocin resistant strains were resistant to penicillin G , ampicillin, oxacillin, ciprofloxacin, tetracycline, trimethoprim - sulfamethoxazole, cefoxitin, clindamycin and erythromycin and resistance to other examined antibiotics were seen in some strains but all strains were shown susceptibility to vancomycin. Conclusion: This study is the first report about mupirocin resistance in Staphylococcus aureus strains isolated from patients in Tehran and calls further studies for determination the incidence of this resistance. Also, a combination of PCR and phenotypic methods was recommended for a reliable identification of mupirocin resistance in Staphylococcus aureus strains. مقدمه و هدف: موپیروسین که یک آنتیبیوتیک ممانعتکننده از عمل آنزیم ایزولوسیل- tRNA سنتتاز باکتریایی است، برای درمان عفونتهای پوستی استافیلوکوکی و نیز حذف ناقلی بینی با استافیلوکوکوس اورئوس مصرف میشود. سویههای استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به موپیروسین در بسیاری از نقاط جهان دیده شدهاند، ولی گزارشی از ایران در این مورد وجود ندارد. در این بررسی با استفاده از روشهای فنوتیپی (دیسک دیفیوژن و E-test ) به همراه واکنش زنجیره پلیمرازی ( PCR ) وجود سویههای مقاوم به موپیروسین در سویههای استافیلوکوکوس اورئوس جدا شده از بیماران در شهر تهران مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: برای تأیید هویت سویههای جدا شده در آزمایشگاههای 4 بیمارستان دانشگاهی در شهر تهران بهعنوان استافیلوکوکوس اورئوس از روشهای متداول (رنگآمیزی گرم و آزمایشهای کاتالاز، کوآگولاز روی لام و داخل لوله، DNase و تخمیر مانیتول) به همراه روش PCR برای ژن femB که اختصاصی استافیلوکوکوس اورئوس است استفاده گردید. حضور ژن mupA که سبب مقاومت به موپیروسین میشود با استفاده از روش PCR تعیین شد. همچنین از دیسک دیفیوژن و E-test برای نشان دادن مقاومت به موپیروسین استفاده گردید. برای تعیین حساسیت آنتیبیوتیکی سویهها از روش دیسک دیفیوژن با دستورالعمل CLSI استفاده شد. همچنین برای تعیین حضور ژن mecA که سبب مقاومت به متیسیلین و سایر آنتیبیوتیکهای مقاوم پنیسیلیناز میشود از روش PCR استفاده شد. نتایج: با آزمایشهای فنوتیپی و PCR ژن femB ، هویت 94 سویه بهعنوان استافیلوکوکوس اورئوس تأیید گردید. با روشهای دیسک دیفیوژن و E-test 6 سویه استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به موپیروسین بودند که 5 سویه دارای مقاومت پایین و یک سویه دارای مقاومت بالا به موپیروسین بود. از این 6 سویه، در 5 سویه، ژن mupA با روش PCR شناسایی گردید (دارای باند DNA با وزن مولکولی bp456 )، در حالی که در یکی از سویهها این باند دیده نشد. با روشهای دیسک دیفیوژن و PCR ژن mecA مشخص شد که همه سویههای مقاوم به موپیروسین به متیسیلین نیز مقاوم هستند. روش دیسک دیفیوژن نشان داد همه سویههای مقاوم به موپیروسین به پنیسیلین G ، آمپیسیلین، اگزاسیلین، سیپروفلوکساسین، تتراسایکلین، تری متوپریم- سولفامتوکسازول، سفوکسیتین، کلیندامایسین و اریترومایسین نیز مقاوم بودند و مقاومت به سایر آنتیبیوتیکهای مورد آزمایش نیز در برخی سویهها دیده میشد؛ ولی همه این سویهها به ونکومایسین حساسیت نشان دادند. نتیجهگیری: این مطالعه اولین گزارش درباره مقاومت به موپیروسین در سویههای استافیلوکوکوس اورئوس جدا شده از بیماران در تهران است و لزوم انجام مطالعههای بیشتر برای تعیین انسیدانس این مقاومت را نشان میدهد. همچنین ترکیب روشهای فنوتیپی و PCR برای تشخیص دقیق مقاومت به موپیروسین توصیه میشود.https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1373_43e1a3824f8a443dd66d961a27164fbf.pdfدانشگاه شاهددانشور پزشکی2716-972315520081221The Prevalence of Sexual Dysfunction among Divorce Requestedبررسی شیوع اختلالات جنسی در متقاضیان طلاق مراجعهکننده به مجتمع قضایی خانواده39441374FAدکتر سید کاظمفروتنمریمجدیدمیلانیJournal Article20200926 Introduction: Sexual is one of the important factors for well-being in married life and also quality of life, because a good sexual life caused safety between spouses and without it maybe caused divorce. This study has been done for assessing the Prevalence of Sexual Dysfunction among divorce requested in family court in Tehran, 2006-2007. Materials & Methods: This cross sectional study has been done on 400 divorce requested in family court in Tehran. Data collection tools were a questionnaire form designed in different sections for male and female. The female questionnaire was FSFI (Female Sexual Function Index ( and the male questionnaire was IIEF (International Index of Erectile Function), that have sections about sexual desire, arousal, orgasm and sexual satisfaction. Content validity and Cronbach’s alpha reliability were used. Results: Results showed that 66.7 percent of the men and 68.4 percent of the men didn’t have sexual satisfaction in their sexual life. 71.2, 23.1 and 5.8 percent of the men had good, medium and few sexual functions respectively, and 26, 56.2 and 17.8 percent of the women had good, medium and few sexual functions, respectively. Conclusion: Results showed that female sexual function is less than male. To pay attention the rate of divorce in Iran, it is need to regard the sexual in divorce requested مقدمه و هدف: یکی از مهمترین عوامل خوشبختی در زندگی زناشویی و کیفیت زندگی خوب، روابط لذتبخش جنسی است، زیرا رضایتبخش نبودن آن، سبب ایجاد احساس محرومیت، ناکامی و عدم ایمنی در همسران میشود. این محرومیت جنسی میتواند در نهایت موجب طلاق و از هم گسستگی زندگی زناشویی گردد. نارضایتمندی جنسی در بسیاری از موارد طلاق نقش مهمی دارد. از این رو پژوهشگران بر آن شدند تا به بررسی شیوع اختلالات جنسی در متقاضیان طلاق مراجعهکننده به مجتمع قضایی خانواده تهران در سال 86-1385 بپردازند. مواد و روشها: تحقیق با طراحی مقطعی ( cross- sectional ) بر روی 400 متقاضی طلاق مراجعهکننده به مجتمعهای قضایی خانواده 1 و 2 شهر تهران انجام گرفت. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه است که دارای قسمتهای جداگانه برای مردان و زنان و هر یک دارای دو قسمت اختلالات جنسی و فرم اطلاعات دموگرافیک است. پرسشنامه زنان برای تعیین عملکرد جنسی، پرسشنامه FSFI (Female Sexual Function Index ) و پرسشنامه مردان برای تعیین عملکرد جنسی، پرسشنامه IIEF (International Index of Erectile Function ) بود که دارای بخشهایی به منظور بررسی تمایل و تحریک جنسی، ارگاسم و رضایت جنسی است که توسط نمونههای پژوهش تکمیل شدهاست. برای اعتبار ابزار از اعتبار محتوا و برای پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج: پژوهش بر روی 400 متقاضی طلاق (108 مرد و 292 زن) مراجعهکننده به مجتمعهای قضایی شهر تهران نشان داد 7/66 درصد مردان و 4/68 درصد زنان از زندگی جنسی با همسرانشان راضی نبودند. از نظر میزان عملکرد جنسی، مردان 2/71 درصد در حد خوب،1/23 درصد در حد متوسط و 8/5 درصد در حد ضعیف و زنان 26 درصد در حد خوب، 2/56 درصد در حد متوسط و 8/17 درصد در حد ضعیف بودند. آماره کای دو با 0001/0 p < این اختلاف را به لحاظ آماری معنادار نشان داد. نتیجهگیری: همانگونه که نتایج نشان داد بیشتر افراد درخواستکننده طلاق از زندگی جنسی خود رضایت نداشتند و همچنین میزان عملکرد جنسی زنان نسبت به مردان پاینتر است و با توجه به افزایش میزان طلاق در جامعه ضرورت دارد مسئولین امر نسبت به این موضوع توجه بیشتری داشته باشند، بخصوص که بیشتر متقاضیان طلاق به علت حجب و حیا از بیان مشکلات جنسی خود بهعنوان یکی از دلایل طلاق شرم دارند.https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1374_ee0e2998db6cbd18c79bcdd37c8fc118.pdfدانشگاه شاهددانشور پزشکی2716-972315520081221Survey of Violence against Nurses Personnelبررسی شیوع خشونت اعمال شده نسبت به پرسنل پرستاری45521375FAفریباقدسبینحضرت فاطمه (س) دانشگاه علوم پزشکی شیراززهرادهبزرگینرگسطیاریJournal Article20200926 Introduction: Injuries resulting from violence in healthcare setting are becoming a serious occupational hazard in many areas of the world. Violence in health service environment may occur in many different ways: Verbal treats or physical violence and resulting in death, lost workdays, loss of consciousness, restriction of motion or work, loss of property, termination of employment, transfer to another job or medical treatment. This study had done for assessing prevalence of physical and verbal violence experienced by nurse’s works in a hospital in Bandar Abas city. Materials & Methods: This survey is an analytic-descriptive study. Data gathering tool was questionnaire with 40 items in 4 parts and randomly was completed by 88 nurses of ICU, CCU, medical, surgical and Emergency wards. All analysis was conducted using the SPSS software package and correlation and x2 and descriptive statistic. Results: The study found that majority of nurses had been experienced verbal abuse (72.2%) and physical abuse (9/1%) in the 6 previous months. Conclusion: The experience of physical violence correlated with age. Sex, education and job title and verbal abuse correlated with education of nurses. مقدمه و هدف: صدمات ناشی از خشونت در محیطهای کاری یک خطر شغلی جدی در بسیاری از مناطق جهان است. خشونت در محیطهای مراقبت بهداشتی ممکن است به روشهای متفاوتی مثل تهدیدات لفظی و یا خشونتهای فیزیکی اتفاق بیفتد و منجر به کاهش روزهای کاری، کاهش کارایی، دست کشیدن از کار، لزوم درمان طبی یا انتقال به شغل دیگر و حتی مرگ شود. این پژوهش به منظور بررسی شیوع خشونتهای لفظی و فیزیکی در یکی از بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی در شهرستان بندرعباس در سال 1383 انجام شدهاست. مواد و روشها: این پژوهش، یک مطالعه توصیفی، تحلیلی است و برای جمعآوری اطلاعات از یک پرسشنامه 43 سؤالی که در 4 بخش تنظیم شده استفاده شد. این پرسشنامه بهطور تصادفی در اختیار 88 نفر از کارکنان بخشهای سی.سی.یو، آی.سی.یو، اورژانس داخلی و جراحی قرار گرفت و دادههای بهدستآمده با استفاده از نرمافزار spss و آمار توصیفی و مجذورکای و ضریب همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج: طبق دادههای بهدستآمده 2/72 درصد از کارکنان در طی 6 ماه گذشته خشونتهای لفظی و 1/9 درصد از آنان خشونت فیزیکی را تجربه کرده بودند. نتیجهگیری: پس از تجزیه و تحلیل دادهها بین تجربه خشونتهای لفظی و میزان تحصیلات کارکنان و همچنین بین تجربه خشونتهای فیزیکی با ردههای مختلف کارکنان، سن، جنس و میزان تحصیلات آنها رابطه معنادار آماری به دست آمد.https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1375_5ba5a6164e59fcfa3a056c320fc9071f.pdfدانشگاه شاهددانشور پزشکی2716-972315520081221Study on the Effects of Catechin, Caffeine and Gallic Acid on In Vitro Glycation Reaction of Albuminبررسی اثر کاتچین، کافئین و اسید گالیک بر واکنش گلیکهشدن آلبومین در شرایط آزمایشگاهی53581376FAامیرقریبزهرهفائزیزادهمحمدرضامهرابیمحسنمیرزاییJournal Article20200926 Introduction: Diabetes mellitus is one of the most common diseases in the world that imposes a tremendous health and societal burden whether that burden is measured in terms of sickness, use of health systems resources or costs. Hyperglycemia is the most important clinical sign of diabetes leading to glycation of the various proteins in the body that leading to change in nature, structure and biochemical activity of them. One of the probable methods in the treatment of diabetes mellitus is decreased or inhibited this reaction, it seems that phenolic and alkaloid compounds useful for this purpose. Aim: The main goal of this research is to determine the effect of catechin, caffeine and gallic acid. Materials & Methods: In the presence of various concentration of catechin, caffeine and gallic acid albumin was glycated and evaluated using thio-barbitoric acid (TBA) method. Results: showed that catechin, caffeine and gallic acid have inhibitory effects on albumin glycation reaction with the concentration of 1 g/dl, 0.2 g/dl and 0.1 g/dl. Among these compounds catechin had the inhibitoriest effect (90.74% ± 1.75) in the concentration of 1g/dl. Conclusion: These finding showed that catechin, caffeine and gallic acid decreased albumin glycation reaction. مقدمه و هدف: دیابت شیرین از شایعترین بیماریها در جوامع بشری است که مقابله با عوارض آن هزینه هنگفتی را به سیستم درمانی تحمیل میکند. مهمترین و شاخصترین علامت کلینیکی این بیماری، افزایش قند خون است که منجر به گلیکهشدن پروتئینهای مختلف بدن میگردد و این امر، تغییر در ماهیت و ساختمان و عملکرد بیوشیمیایی آنها را باعث میشود. یکی از راههای احتمالی درمان دیابت شیرین، کاهش یا مهار این واکنش است و به نظر میرسد استفاده از ترکیبات فنلی و آلکالوئیدی گیاهان در این راه مفید و مؤثر است. در مطالعه حاضر، اثر سه ترکیب کاتچین، کافئین و اسید گالیک موجود در گیاه چای بر گلیکهشدن آلبومین بررسی و مورد مقایسه قرار گرفت. مواد و روشها: به منظور بررسی تأثیر کاتچین، کافئین و اسید گالیک بر واکنش گلیکهشدن آلبومین در برون تن در حضور غلظتهای مختلف هر یک از این مواد مذکور، واکنش گلیکهشدن آلبومین در برون تن انجام شد و با روش تیوباربیتوریک اسید مورد سنجش قرار گرفت. نتایج: نتایج حاصل نشان داد که کاتچین، کافئین و اسیدگالیک مورد مطالعه در غلظتهای سه گانه 1 گرم بر دسیلیتر، 2/0 گرم بر دسیلیتر و 1/0 گرم بر دسیلیتر دارای اثر مهاری بر واکنش گلیکهشدن آلبومین هستند و در این میان، کاتچین در غلظت 1 گرم بر دسیلیتر دارای بیشترین اثر مهاری است (74/94 درصد). نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان داد که هر سه ماده باعث کاهش واکنش گلیکهشدن آلبومین گردیدند و اثر مواد مذکور متناسب با فعالیت آنتیاکسیدانی آنها است. بنابر این میتوان دریافت که مصرف گیاه چای به علت داشتن ترکیباتی نظیر کاتچین، اسیدگالیک و کافئین میتواند با مهار یا کاهش گلیکاسیون پروتئینها، مثل آلبومین، مانع از بروز برخی از عوارض بیماری دیابت شیرین گردد.https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1376_9614d6634e49a48411a2ffb08c6a8f3c.pdfدانشگاه شاهددانشور پزشکی2716-972315520081221Hypertonic Saline in Clinical Improvement of Patients Afflicated with Stroke (Double Blind Clinical Trial)مقایسه اثر سرم مانیتول 20 درصد با سالین هیپرتونیک 5 درصد در درمان استروک مغزی (کارآزمایی بالینی دوسوکور)59661377FAدکتر مهردختمزدهدکتر شهیرمظاهریدکتر خسرومانیکاشانیJournal Article20200926 Introduction : Various treatments are used to reduce cerebral edema in stroke patients that show signs of RICP. Mannitol is used as the first line of standard therapy in the control of RICP in the acute phase. Presently most of the researches are focused on the use of hypertonic saline in the treatment of cerebral edema and recent studies have shown that it can replace serum mannitol and may have several therapeutic advantages which needs more research for verification. The aim of this study is comparing the therapeutic effect of 20% serum mannitol with 5% hypertonic saline on the clinical improvement of patients afflicted with brain stroke that showed signs of raised intracranial pressure (RICP). Materials & Methods: The study was performed as a double-blind randomized clinical trial. The data was gathered in two parts, one consisting of the demographic information of a hundred patients that admitted in the intensive care unit (ICU) and the other of the clinical (patients with signs of RICP) and paraclinical information (confirmed by findings CT Scan) of the two groups of patients that were respectively treated with mannitol and hypertonic saline. Finally, the data were analyzed using the SPSS. Results: From 100 patients, 54 were male and 46 were female with an average age of 69.66 ± 10.5. The demographic, clinical and paraclinical information obtained showed no significant difference. In the group treated by mannitol all the patients died, while in the group treated by hypertonic saline 28% of the patients were discharged in good clinical condition which showed a significant difference in the mortality rate. The changes of the vital indexes in all the patients of the group treated with hypertonic saline irrespective of the final outcome, showed a more significant therapeutic stability. Also, in comparison the survival days of the patients treated with hypertonic saline was twice that of those treated with mannitol. Conclusion: Hypertonic saline is much more effective than mannitol in the improvement of the clinical status of stroke patients and the survival days of patients treated with slow infusion of hypertonic saline is more than that of those treated with mannitol. This subject could be most effective in family of patients for cope with now and future conditions. Also in patients with GCS ≥ 8 , and in comparison to mannitol, hypertonic saline has a more positive effect on the final outcome. مقدمه: روشهای مختلفی برای کاهش ادم مغزی در بیماران مبتلااستروک با علائم افزایش فشار داخل جمجمه اعمال میشود. مانیتول بهعنوان خط اول درمان استاندارد در کنترل RICP در فاز حاد به کار میرود. در حال حاضر درباره استفاده از سالین هیپرتونیک در زمینه درمان ادم مغزی بیش از همه پژوهش میشود و در مطالعات اخیر نشان داده شده که سالین هیپرتونیک میتواند جایگزین مانیتول شود و ممکن است مزایای درمانی متعددی نیز نسبت به آن داشته باشد که به تحقیقات بیشتر و وسیعتر در این باره نیاز است. هدف: هدف از این مطالعه، مقایسه اثر درمانی سرم مانیتول 20 درصد با سالین هیپرتونیک 5 درصد بر روی بهبود وضعیت بالینی بیماران مبتلا بهاستروک مغزی است که علائم بالینی افزایش فشار داخل جمجمه داشتند. مواد و روشها: برای جمعآوری اطلاعات در این کارآزمایی بالینی تصادفی که به صورت دوسوکور ( double blind ) بوده از یک فرم اطلاعاتی مشتمل بر دو بخش ویژگیهای دموگرافیک 100 بیمار مبتلا به استروک که در ICU بستری شدهاند و دیگری ویژگیهای بالینی (بیمارانی که علائم افزایش فشار داخل جمجمه داشتهاند) و پاراکلینیک (تأیید سکته مغزی بیماران با یافتههای سیتیاسکن) آنها در دو گروه درمانی سرم مانیتول و سالین هیپرتونیک بر پایه آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش با استفاده از نرمافزار SPSS صورت گرفتهاست. نتایج: از تعداد54 بیمار مرد و 46 بیمار زن که با میانگین سنی 5/10 66/69 سال در مطالعه شرکت داشتند، ویژگیهای دموگرافیک و بالینی و پاراکلینیک بیماران در دو گروه از نظر آماری معنادار نگردید. در گروه درمانی مانیتول، کلیه بیماران فوت کردند؛ در حالیکه 28 درصد بیماران گروه درمانی سالین هیپرتونیک با حال عمومی خوب ترخیص شدند که اختلاف مشاهده شده در میزان مرگ و میر بیمارستانی بیماران از نظر آماری معنادار گردید. تغییرات شاخصهای حیاتی در کلیه بیماران، اعم از فوت شدگان و بهبود یافتگان در گروه درمانی سالین از ثبات و نظم درمانی چشمگیرتری برخوردار بود. طول زمان ماندن بیماران در بیمارستان ، در گروه سالین هیپرتونیک دو برابر گروه سرم مانیتول بود. نتیجهگیری: سالین هیپرتونیک در بهبود وضعیت بالینی بیماران مبتلا به استروک بسیار مؤثرتر از مانیتول بوده و روزهای ابقاء بیماران در مصرف سالین هیپرتونیک با روش انفوزیون آهسته بیشتر از مانیتول است که این موضوع میتواند از نظر آمادهسازی شرایط روحی همراهان برای پذیرش شرایط موجود و وضعیت آتی بیمار نیز کمک بسیار مؤثری کند. در شرایط سطح هوشیاری بیماران با نمره 8 GCS نقش سالین هیپرتونیک بر سرنوشت بیماران مبتلا به استروک مثبتتر است. از طرفی، هنگام مصرف مانیتول، صرفکردن زمان حدود نیم ساعت برای خارجساختن از حالت جامد ( Freeze ) محلول مانیتول لازم است، در حالی که سالین هیپرتونیک بهسرعت قابل استفادهاست. https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1377_294c0ba7ab359bec2665040fc4241118.pdfدانشگاه شاهددانشور پزشکی2716-972315520081221A Study on Sexual Health of Spouses Along with Ways of Attaining it in Shi'ite Perspective Based on the Ahaadith of Vasaa'eloshshi'e Bookبررسی سلامت جنسی زوجین و شیوههای تأمین آن در اندیشه شیعی بر اساس احادیث کتاب وسائلالشیعه67741378FAدکتر غلامرضامعارفیJournal Article20200926 Introduction: Sexual Health and how to attain it is one of the most significant issues in the realm of Sexual Studies in Medicine, Psychology, education, Sociology, Law, and the like, simply because a good part and parcel of the mental and physical health of individuals, family integrity, and reaching a healthy well-developed society depends on such a health. According to the teaching of Shi'ites (Shi'e people), there exist some invaluable instructions to follow in this respect. A study of such instructions is what this paper is after. Aim: This study intends to identify, study, and draw up the major principles of Shi'ites about sexual health and how to attain it. Materials & Methods: A study and analysis of the in valuable book Vasaa'eloshshi'e has been undertaken in this research. This qualitative study is a descriptive one in which a content analysis was carried out. Results: A Content Analysis of Ahaadith revealed that in Shi'ite perspective, sexual health of couples is a major concern and to attain such a health, a variety of different procedures have been used. Conclusion: A categorical analysis of Ahaadith showed that sexual health of couples has a specific signification, for the attainment of which the following ways have been used: 1) To create a positive attitude towards sound sexual relationship, 2) To express the differences between the two sexes in sexual needs, 3) To express the specific, exclusive, and common sexual responsibilities of the spouses, 4) To have principled sexual relationship, 5) To abstain from extramarital relationships مقدمه: سلامت جنسی ( Sexual Health ) و شیوههای تأمین آن از مهمترین مسائل مربوط به حوزه مطالعات جنسی علوم گوناگونی مانند پزشکی، روانشناسی، علوم تربیتی، جامعهشناسی، حقوق و... است؛ زیرا بخش مهمی از سلامت جسمی و روانی افراد، تحکیم بنیان خانواده و تشکیل جامعه سالم و رشد یافته مربوط به این مقوله و شیوههای تأمین آن است. در تعالیم دینی مذهب شیعه نیز در این باره آموزههای ارزشمندی وجود دارد که در این پژوهش بررسی شدهاست. هدف: این پژوهش به دنبال شناسایی، بررسی و استخراج آموزههای مذهب شیعه در ارتباط با مسأله سلامت جنسی و شیوههای تأمین آن است. مواد و روش کار: در این مطالعه، احادیثی که در کتاب ارزشمند وسائلالشیعه (کتاب تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشرعیه معروف به وسائل الشیعه نام کتابی است که توسط «محمد بن الحسن بن علی العاملی ملقب به حر عاملی درباره مسائل شرعیه تدوین شده و به صورت دورههای 20 و 30 جلدی منتشر شده است.) در ارتباط با مسائل جنسی وجود دارد، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتهاست. این تحقیق به روش توصیفی از نوع تحلیل محتوایی ( Content analysis ) به صورت تحلیل کیفی دادهها انجام شدهاست. نتایج: بررسی و تحلیل محتوایی احادیث نشان داد در اندیشه شیعی، سلامت جنسی زوجین جایگاه مهمی دارد و برای تأمین آن از روشهای متعدد و متفاوت استفاده شدهاست. نتیجهگیری: بررسی احادیث و طبقهبندی آنها نشان داد سلامت جنسی زوجین دارای اهمیت خاصی است که برای تأمین آن از شیوههای زیر استفاده شدهاست: 1) ایجاد نگرش مثبت از روابط جنسی، 2) تبیین تفاوت میل جنسی زن و مرد، 3) تبیین وظایف جنسی مشترک و مختص زوجین، 4) ضابطهمندی روابط جنسی، 5) پرهیز از کامیابی جنسی غیرمشروع.https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1378_238d9091da87441023ec9956619b961c.pdfدانشگاه شاهددانشور پزشکی2716-972315520081221In vitro Antifungal Effects of Ketoconazole against Clinical Isolates of Candida from Vulvovaginal Candidiasisارزیابی اثر داروی کتوکونازول بر رشد ایزولههای کاندیدای جدا شده از موارد ولوواژینیت در شرایط آزمایشگاهی75821379FAبهنازمقدسیدکتر معصومهشمسقهفرخیدکتر فریدهزینیدکتر مهدیرزاقیابیانهJournal Article20200926 Introduction : Candida spp. plays a major role in vulvovaginal infections. Vulvovaginal candidiasis is the second most common genital complaint in women. Around 5% of women, however, develop a chronic or recurrent form of vulvovaginal candidiasis resistant to antifungal treatment. Materials & Methods: In this study, in vitro activity of Ketoconazole (KTZ) was investigated for 28 Candida strains isolated from patients with vulvovaginal candidiasis. Broth dilution method was used for determining the antifungal activity of Ketoconazole. The fungi were cultured on sabouraud dextrose broth in presence of various concentrations of Ketoconazole and the minimal inhibitory concentrations (MICS) of KTZ were determined. Results: MICS of KTZ were measured in the range of 0.1 – 570 ( m g/ ml) for C. albicans isolates, 0.1-570 ( m g/ ml) for C. glabrata isolates, 0.1-280 ( m g/ ml) for C. tropicalis isolates and 0.1 – 30 ( m g/ ml) for C. kefyr, respectively. Conclusion : On the basis of the obtained results, evaluation of antifungal susceptibility for clinical Candida isolates before selection of antifungal drugs and onset of treatment is essential because of the differences observed in species and strain level. This may lead to better treatment and prevention by creating drug – resistant isolates which are non – responsive to routine antifungals. مقدمه و هدف: گونههای کاندیدا نقش مهمی در ایجاد عفونتهای ولوواژینال دارند. این قارچ ها بعنوان عوامل ولوواژینیت کاندیدایی جز ﺀ دومین عوامل شایع بیماریهای تناسلی در زنانند. حدود 5 درصد زنان با ولوواژینیتهای کاندیدایی عودکننده یا مزمن به درمانهای ضدقارچی مقاومت نشان میدهند. در این تحقیق، اثر ضد قارچی داروی کتوکونازول علیه 28 ایزوله کاندیدایی جدا شده از موارد ولوواژینیت در شرایط آزمایشگاهی بررسی گردید. مواد و روشها: روش تهیه رقت در براث ( Broth dilution method ) برای تعیین فعالیت ضدقارچی کتوکونازول مورد استفاده قرار گرفت. ایزولههای کاندیدا در حضور غلظتهای مختلف کتوکونازول در محیط سابوروبراث کشت داده شدند و مقادیر حداقل غلظت مهارکنندگی رشد ( MIC ) و حداقل غلظت کشندگی ( MFC ) هر یک از آنها جداگانه تعیین گردید. یافتهها: حساسیت ایزولههای کاندیدا نسبت به داروی کتوکونازول از نوع وابسته به غلظت و مرتبط با ایزوله قارچ گزارش گردید. مقادیر MIC کتوکونازول برای ایزولههای کاندیدا آلبیکنس در محدوده 570-1/0 میکروگرم در میلیلیتر، برای ایزولههای کاندیدا گلابراتا 570-1/0 میکروگرم در میلیلیتر، برای ایزولههای کاندیدا تروپیکالیس 280-1/0 میکروگرم در میلیلیتر و برای کاندیدا کفایر 30-1/0 میکروگرم در میلیلیتر به دست آمد. نتیجهگیری: ارزیابی حساسیت دارویی ایزولههای جدا شده از بیمار قبل از انتخاب داروی ضد قارچی و شروع درمان به دلیل اختلاف حساسیت دارویی ایزولههای مختلف کاندیدا و پاسخهای متفاوت نسبت به درمان، برای کسب نتایج درمانی مناسب و جلوگیری از ایجاد مقاومت دارویی در ایزولههای قارچی ضروری است.https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1379_8dbd18991401262235e0fb39e2bd1d65.pdf