2024-03-29T03:16:35Z
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=287
دانشور پزشکی
Daneshvar Med
2716-9723
2716-9723
1396
25
1
بررسی رابطه بیان انکوپروتئینBCL-2 با برخی عوامل موثر در تعیین پیش آگهی بیماران سرطان پاپیلری تیرویید
محمدرضا
جلالی ندوشن
محمدمهدی
گوهری کامل
مقدمه و هدف: کارسینوم پاپیلاری (PTC) شایعترین نوع سرطان تیروئید میباشد. BCL-2 یک پروتئین مهارکننده آپوپتوز است که بروز آن در کارسینوم پاپیلاری افزایش مییابد و همراه با سایر عوامل انکوژن در پاتوژنز کارسینوم پاپیلاری نقش دارد هدف این مطالعه بررسی رابطه بیان انکوپروتئینBCL-2 با برخی عوامل موثر در تعیین پیش آگهی بیماران سرطان پاپیلری تیرویید میباشد.
مواد و روشها: این پژوهش مقطعی بر روی 85 نمونه بیماران مبتلا به سرطان پاپیلاری، که توسط تیروئیدکتومی به دست آمده بودند، انجام گرفت. اطلاعات مربوط به سن، جنس و معاینات بیماران از جمله درگیری گرههای لنفاوی و اندازه تومور، از پرونده بیماران گردآوری شد. پس از تهیه لام و رنگآمیزی، تهاجم کپسولی در نمونه ها بررسی وبرای بیان انکوپروتیین BCL-2 از روش ایمونوهیستوشیمی (IHC) استفاده شد.
نتایج: میانگین سنی بیماران (75 نفر زن و 10 نفر مرد) 4/16±8/40 سال بود. میانگین اندازه تومورها 2/2±7/3 سانتیمتر بود. در 11نمونه (٪9/12) تهاجم کپسولی مثبت و در 74 نمونه (٪1/87) تهاجم کپسولی منفی بود. در 19نمونه درگیری غدد لنفاوی مثبت و در 66 نمونه منفی بود. 71 نمونه (٪5/83) BCL-2 مثبت و 14 نمونه (٪5/16) BCL-2 منفی بودند. بیان ژن BCL-2 با درگیری گرههای لنفی و تهاجم کپسولی رابطهمعنیداری نداشت (05/0<P < /span> ). میان بیان BCL-2 و اندازه تومور با (P<0.05) و (000/0=P < /span> ) رابطه معنیداری وجود داشت و با مثبت شدن BCL-2 ، اندازه تومور افزایش یافت.
نتیجهگیری: بیان BCL-2 در کانسر پاپیلاری میزان بالایی میباشد و با اندازه تومور ارتباط معناداری دارد. درگیری گره های لنفی و تهاجم کپسولی ارتباطی با بیان BCL-2 ندارند.
کارسینوم پاپیلاری تیروئید
اندازه تومور
تهاجم کپسولی
درگیری غددلنفاوی
بیانBCL-2
2017
04
21
1
4
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1767_6fb5aaa619ec8dcbd0d3879553206fc3.pdf
دانشور پزشکی
Daneshvar Med
2716-9723
2716-9723
1396
25
1
ارتباط ایمنوگلوبولینهای سرمی با اگزما در مصدومین شیمیایی سردشت (27 سال بعد از مواجهه با سولفور موستارد)
سمیه
پارساپور
طوبی
غضنفری
زهره
خداشناس
راضیه
دیلمقانیان
مقدمه و هدف: سولفورموستارد عامل تاول زایی ست که اثرات دراز مدت آن شامل عوارض ریوی، چشمی و پوستی می باشد. مهمترین عوارض پوستی دارزمدت آن خارش ، اگزما ، اسکار ، گزروزیس، هایپر پیگمانتاسیون و هایپوپیگمانتاسیون است. تیتر سرمی IgE با اگزما و سایر مشکلات پوستی از جمله خارش گزروزیس در بیماری های آلرژیک و ازدیاد حساسیت ها رابطه مستقیمی دارد. در این مطالعه ارتباط سطح سرمی ایمنوگلوبولینها با اگزما در مصدومین شیمیایی سردشت 27 سال پس از مواجهه با سولفور موستارد بررسی گردید.
مواد و روش ها: این مطالعه، بخشی از مطالعه کوهورت مصدومین شیمیایی سردشت می باشد. تعداد 446 نفر از مصدومین شیمیایی مواجهه یافته با سولفورموستارد و 107 نفر بعنوان گروه کنترل در رنج سنی بین 27- 67 سال انتخاب شدند که تفاوت معناداری از نظر ویژگی های سن ، سیگار و سایر شاخص های جغرافیایی، ملیتی، آداب و سنن غذایی نداشتند. ارزیابی بالینی در دو گروه توسط پزشک متخصص صورت گرفت. سنجش ایمنوگلوبولینهای سرمی به روش ساندویچ الایزا انجام شد و نتایج با ازمون من-ویتنی آنالیز شد.
نتایج: سطح سرمی IgM وIgE در مصدومین شیمیایی مبتلا به اگزما نسبت به افراد گروه کنترل مبتلا به اگزما بطور معناداری بالاتر است. سطح سرمی IgM و IgE در مصدومین شیمیایی مبتلا به اگزما نسبت به مصدومین شیمیایی بدون اگزما بطور معناداری بالاتر است. سطح سرمی IgE مصدومین شیمیایی بدون اگزما نسبت به افراد گروه کنترل بدون اگزما بطور معناداری بالاتر است.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه چنین نشان می دهد که IgM و IgE با اگزمای ناشی از سولفور موستارد ارتباط دارند.
سولفور موستارد
مصدومین شیمیایی
ایمنوگلوبولین
اگزما
2017
04
21
5
12
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1768_47301824c9fd32f16aaa7ad7666c7e3d.pdf
دانشور پزشکی
Daneshvar Med
2716-9723
2716-9723
1396
25
1
اثربخشی مداخلۀ شناختیرفتاری گروهی بر بهبود تصویر بدنی منفی در نوجوانان پسر
حسین
عابدی پریجا
سعید
صادقی
بیتا
شلانی
الهه
صادقی
هدف: پژوهش حاضر بهمنظور اثربخشی مداخلۀ شناختیرفتاری گروهی بر بهبود تصویر بدنی منفی در نوجوانان پسر انجام گرفت.
مواد و روشها: پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل است. جامعۀ آماری شامل کلیۀ دانشآموزان پایۀ هفتم و هشتم دارای تصویر بدنی منفی در دبیرستانهای دولتی پسرانۀ منطقۀ 6 شهر تهران بود که از طریق نمونهگیری خوشهایمرحلهای 6 مدرسه انتخاب شد. با توجه به نتایج پرسشنامۀ چندبعدی روابط خود-بدن، کش و همکاران (1987)، 30 نفر با توجه به ملاکهای ورود بهصورت تصادفی بهعنوان نمونه انتخاب و به تصادف نیز به دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش بهمدت 8 جلسه تحت مداخلۀ گروهی درمان شناختیرفتاری مبتنیبر هراس اجتماعی علیلو و همکاران (1393) قرار گرفت.
نتایج: یافتههای حاصل از تحلیل کوواریانس و اندازهگیری مکرر از طریق نرمافزار SPSS، نشان داد تصویر بدنی منفی در گروه آزمایش نسبتبه گروه کنترل بهطور معناداری بهبود یافته است.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان داد مداخلۀ شناختیرفتاری گروهی در بهبود تصویر بدنی منفی نوجوانان پسر میتواند بهعنوان یک روش درمانی مؤثر مورد استفاده قرار گیرد.
تصویر بدنی
مداخلۀ گروهی شناختیرفتاری
نوجوانان
2017
04
21
13
20
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1769_8cec183e395a14d854220194be6f8aa1.pdf
دانشور پزشکی
Daneshvar Med
2716-9723
2716-9723
1396
25
1
ارتباط بین سطوح سرمی آدیپونکتین، لپتین، تریگلیسیرید، کلسترول و نمایۀ تودۀ بدنی پس از 12 هفته تمرین هوازی شدت متوسط در دختران دارای اضافهوزن
بختیار
ترتیبیان
نوشین
آزادپور
بهمن
ابراهیمی ترکمانی
مقدمه و هدف: چاقی در دوران کودکی خطر ابتلا به بیماریهای قلبیعروقی و دیابت نوع دوم را در بزرگسالی افزایش میدهد. هدف تحقیق حاضر بررسی ارتباط بین سطوح سرومی آدیپونکتین، لپتین، تریگلیسیرید و کلسترول پس از 12 هفته تمرین هوازی با شدت متوسط در دختران دارای اضافهوزن میباشد.
مواد و روشها: این تحقیق از نوع تحقیقات نیمهتجربی با طرح پیشآزمون ـ پسآزمون بود. نوزده دختر دارای اضافهوزن با میانگین سن 5/1±8/9 بهصورت داوطلبانه و پس از اخذ رضایتنامه در یک برنامۀ 12هفتهای تمرینات هوازی شرکت کردند. نمونههای خونی در شرایط پایه و پس از 12 هفته تمرینات هوازی از ورید بازویی جمعآوری گردید. سطوح لپتین و آدیپونکتین سرم به روش الایزا و سطوح کلسترول و تری گلیسیرید سرم به روش آنزیمیکالریمتری اندازهگیری شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای تی جفت شده، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیونی در سطح معنیداری 05/0>p < /span> استفاده شد.
نتایج: میانگین غلظتهای تریگلیسیرید، لپتین و درصد چربی آزمودنیها بعد از 12 هفته تمرینات هوازی در مقایسه با شرایط پایه کاهش و آدیپونکتین افزایش معنیداری داشت (۰۵/۰P≤). بین مقادیر لپتین با آدیپونکتین (۶۲۱r=، 025/۰P≤) لپتین با شاخص تودۀ بدنی (۵۷۷r=، 0۱۰/۰P≤) و بین مقادیر آدیپونکتین با کلسترول (۵۹۲r=، 0۱۲/۰P≤)، آدیپونکتین با درصد چربی (۶۱۲r=، 0۱۵/۰P≤) و آدیپونکتین با شاخص تودۀ بدنی (۷۴۱r=، 0۱۸/۰P≤) ارتباط معنیداری مشاهده شد.
نتیجهگیری: 12 هفته برنامۀ فعالیت بدنی هوازی با شدت متوسط، تغییرات برجستهای در ترکیب بدن، نیمرخ لیپیدی و شاخصهای بیوشیمیایی چاقی در دختران دارای اضافهوزن بهوجود میآورد.
لپتین
آدیپونکتین
چربی
دختران
فعالیت بدنی
2017
04
21
21
30
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1770_fea0a2634128274658b9b35d28fff4cd.pdf
دانشور پزشکی
Daneshvar Med
2716-9723
2716-9723
1396
25
1
کاربرد مدلهای طولی انتقال و انتقال حاشیهایشده در بررسی عوامل مؤثر بر اختلال رشد کودکان کمتر از دو سال در شهر طارم
سعید
شهسواری
انوشیروان
کاظم نژاد
فرید
زایری
دائم
روشنی
مقدمه و هدف: اختلال رشد یکی از مشکلات مهم بهداشتی در دوران کودکی است. تأمین، حفظ و ارتقای سطح سلامت کودکان زیر دو سال بهعنوان یک گروه آسیبپذیر در خدمات بهداشتی و درمانی جایگاه ویژهای دارد. هدف مطالعۀ حاضر کاربرد مدل انتقال و مدل انتقال حاشیهایشده برای تحلیل دادههای طولی مربوط به اختلال رشد کودکان کمتر از دو سال شهر طارم است.
مواد و روشها: مطالعۀ طولی حاضر بر روی 787 کودک زیر دو سال مراجعهکننده به مراکز بهداشت شهر طارم به روش نمونهگیری خوشهای دومرحلهای انجام شده است. متغیرهای پژوهش تا 24ماهگی به تعداد 9 بار اندازهگیری شدند. دادهها با استفاده از مدل انتقال و مدل انتقال حاشیهایشده با برنامهنویسی در نرمافزار R صورت گرفته است.
نتایج: در این مطالعۀ طولی، 1۴3 کودک (2%/18) تا 2۴ماهگی حداقل در یک دورۀ زمانی دچار اختلال رشد شده بودند. همچنین، نتایج نشاندهندۀ آن بود که اثر متغیرهای محل سکونت (045/0=p < /span>)، دوقلوزایی (003/0=p < /span>)، وزن مادر (03۴/0=p < /span>) و سن بارداری (002/0=p < /span>) در مدل انتقال، متغیرهای جنسیت کودک (027/0=p < /span>)، سن مادر (00۵/0=p < /span>)، محل سکونت (01۴/0=p < /span>)، دوقلوزایی (001/0p<)، وزن مادر (001/0p<) و سن بارداری (01۴/0=p < /span>) در مدل انتقال حاشیهایشده بر اختلال رشد معنادار بودند.
نتیجهگیری: با توجه به معیار آکائیکه میتوان گفت مدل انتقال مرتبهدوم برازش خوبی به دادهها داشته است. همچنین با توجه به عوامل معنادار، اقداماتی مانند توجه بیشتر به کودکان دختر، اقدام به بارداری در سن کمتر از 3۵ سال، ارتقای پایش وضعیت کودکان دوقلو در جهت کاهش اختلال رشد میتواند مؤثر باشد.
اختلال رشد
مطالعۀ طولی
مدل انتقال
مدل انتقال حاشیهایشده
2017
04
21
31
38
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1771_9b5a1fb185d71a1f4ac298acf5389831.pdf
دانشور پزشکی
Daneshvar Med
2716-9723
2716-9723
1396
25
1
اثر یک دوره تمرین هوازی بر سطوح آنزیمهای شاخص آسیب عضلانی (کراتین کیناز، لاکتات دهیدروژناز) در زنان میانسال
علیرضا
رمضانی
سارا
سرحدی
مقدمه و هدف: یکی از دغدغههای افراد میانسال برای شروع ورزش و زندگی پرتحرک و سالم این است که چه برنامۀ تمرینی برای آنها مناسبتر است. در این میان، تمرینات هوازی بهعنوان اولین و بهترین گزینۀ شروع ورزش برای افراد معرفی میشود که میتواند باعث برخی اختلالات سلولی، بالاخص سلول عضلانی شود. هدف از این مطالعه، بررسی اثر یک دوره تمرین هوازی بر سطوح آنزیمهای شاخص آسیب سلولی در زنان میانسال میباشد.
مواد و روشها: در مطالعۀ حاضر که به روش نیمهتجربی انجام شد، 12 زن میانسال غیرفعال بهطور داوطلبانه شرکت کردند. پروتکل تمرینی شامل 8 هفته، هر هفته 3 جلسۀ 60دقیقهای با شدت50تا70درصد ضربان قلب بود. متغیر وابسته شامل کراتین کیناز (CK) و لاکتات دهیدروژناز (LDH) بهعنوان شاخصهایی از آسیب سلولی بود که در طی سه مرحله تمرین مورد بررسی قرار گرفت (پیش از تمرین، جلسۀ اول و بعد از جلسۀ 24). یافتههای پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی بنفرونی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که میزان CK و LDH پس از جلسۀ اول تمرین نسبتبه پیش از تمرین افزایش معنیداری داشته است. بااینحال نتایج نشان داد که میزان CK و LDH پس از جلسۀ 24 نسبتبه جلسۀ اول کاهش معنیداری داشته است. همچنین بین مرحلۀ پیش از تمرین و بعد از جلسۀ 24 تفاوت معنیداری یافت نشد.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج به نظر میرسد یک دوره تمرین هوازی میتواند میزان CK و LDH را بهعنوان شاخصهایی از آسیب سلولی را در زنان میانسال کاهش دهد.
کراتین کیناز
لاکتات دهیدروژناز
تمرین هوازی
زنان میانسال
آسیب عضلانی
2017
04
21
39
46
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1772_c47c9e77f6d96e09c89b8af2bdd43259.pdf
دانشور پزشکی
Daneshvar Med
2716-9723
2716-9723
1396
25
1
مقایسۀ اثربخشی ترکیب درمان نوروفیدبک و دارو با دارودرمانگری در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر
زلیخا
قلی زاده
نرمین
عبداللهی
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسۀ اثربخشی ترکیب درمان نوروفیدبک و دارو با دارودرمانگری در کاهش علائم اضطرابی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر (GAD)[1] انجام شد.
مواد و روشها: با استفاده از طرح نیمهآزمایشی پیشآزمون و پسآزمون بدون گروه کنترل، 20 بیمار مراجعهکننده به مراکز مشاوره و مطبهای روانپزشکی شهرستان سنندج که طبق ملاکهای راهنمای تشخیصی و آماری DSM-V مبتلا به GAD بودند، به روش نمونهگیری در دسترس هدفمند انتخاب شدند و در دو گروه جایگزین شدند. آزمودنیهای دو گروه به پرسشنامۀ اضطراب بک و پرسشنامۀ شخصیتی MMPI-2 پاسخ دادند. سپس آزمودنیهای هر دو گروه تحتنظر روانپزشک داروی ضداضطراب سرترالین دریافت کردند و آزمودنیهای گروه اول به مدت 12 جلسه تحت درمان نوروفیدبک قرار گرفتند. در پایان درمان آزمودنیهای دو گروه مجدداً از طریق پرسشنامۀ اضطراب بک (BAI) و پرسشنامۀ شخصیتی MMPI-2 مورد آزمون قرار گرفتند. دادهها با استفاده از تحلیل کواریانس بررسی شدند.
نتایج: نتایج پژوهش نشان میدهد که ترکیب درمان نوروفیدبک و دارو در مقایسه با دارودرمانگری صرف، بهطور معنیداری موجب کاهش اضطراب و نگرانی آزمودنیهای مبتلا به GAD در مرحلۀ پسآزمون شده است.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان میدهد که ترکیب درمان نوروفیدبک و دارو در کاهش علائم GAD مؤثرتر است و نوروفیدبک میتواند در کاهش علائم اضطرابی مؤثر باشد.
نوروفیدبک
اختلال اضطراب فراگیر (GAD)
دارودرمانگری
سرترالین
2017
04
21
47
56
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1773_c322e35b6272b0a8953b676ea3670970.pdf
دانشور پزشکی
Daneshvar Med
2716-9723
2716-9723
1396
25
1
اثر اگزندین 4 بر فعالیت حیاتی، تولید نیتریک اکساید وTNF-α در کشت ماکروفاژ صفاقی موش C57BL/6
حدیثه
توسلی
محمدرضا
جلالی ندوشن
بتول
رحمتی
رویا
یارایی
مقدمه و هدف: پپتید مشابه گلوکاگون-1[1] پپتید کوچکی است که در روده تولید شده و عملکرد اصلی آن، تحریک ترشح انسولین است؛ ولی گیرندۀ آن در بسیاری سلولها ازجمله ماکروفاژهای انسانی و موشی وجود دارد. ماکروفاژها با توجه به عملکردهای متنوعی که دارند، در تنظیم فرایندهای پیشالتهابی و پاسخهای سیستم ایمنی بسیار مؤثرند. در این مطالعه اثر اگزندین 4[1] که آنالوگ GLP-1 است، بر فعالیت حیاتی، تولید نیتریک اکساید و TNF-α ماکروفاژهای صفاقی بررسی شده است.
مواد و روشها: ماکروفاژهای صفاقی از موش C57BL/6 جدا شده و در 2 گروه تحریک شده با LPS و بدون تحریک به مدت 24 ساعت کشت شده و غلظتهای 3-۰۳/0 نانومولار Exendin-4 را دریافت کردند. فعالیت حیاتی به روش MTT، نیتریت به روش گریس و TNF-α با الایزا سنجیده شد.
نتایج: Exendin-4 در غلظتهای 3 و ۳/۰ نانومولار با اثر بر ماکروفاژهای (درحال استراحت) موجب کاهش معنادار MTT و در ماکروفاژهای تحریکشده با LPS در غلظت 3 نانومولار، موجب افزایش فعالیت میشود. غلظتهای ۱/۰ و ۰۳/0 نانومولار Exendin-4 در ماکروفاژهای درحال استراحت موجب کاهش نیتریت میشود؛ اما در 3 نانومولار تولید نیتریت را در ماکروفاژهای تحریکشده افزایش میدهد. همچنین افزایش تولید TNF-α در غلظتهای 3 و 1 نانومولار Exendin-4 در ماکروفاژهای تحریکشده و در 3 نانومولار در ماکروفاژ در حال استراحت مشاهده میشود.
نتیجهگیری: تأثیر Exendin-4 بر تولید نیتریت و TNF در شرایط in vitro، علاوه بر غلظت آن به وضعیت سلول از نظر تحریک نیز بستگی دارد و ممکن است به جای اثر ضدالتهابی، موجب تشدید التهاب گردد.
GLP-1
Exendin-4
ماکروفاژ
MTT
نیتریک اکساید
TNF-α
2017
04
21
57
64
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1774_be35b8b25e47b107cd96d5cb7ed49ff6.pdf