2024-03-28T15:41:56Z
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=247
دانشور پزشکی
Daneshvar Med
2716-9723
2716-9723
1390
19
1
ارزیابی توان تشخیصی علامت هاتداگ در سندروم تونل کارپ
شمسا
شریعتپناهی
مقدمه و هدف: سندروم تونل کارپ بیماری شایعی است که به علت گیرافتادن عصب مدیان در تونل کارپ ایجادمیشود و بیماران درد، پار استزی و درنهایت، آتروفی عضلات دست دچار میشوند. در جایگاه تشخیص بیماری از شرححال، معاینه و مطالعات الکترو فیزیولوژیک استفادهمیشود. بهتازگی، علامت Volar Hot Dog (VHD) برای تشخیص بیماری مطرحشده است؛ در این مقاله، این علامت بهمنظور یک تست تشخیصی و براساس طب مبتنی بر شواهد، بررسیشدهاست. مواد و روشها: در پنجاه بیمار که به علت درد، پاراستزی و کرختی در مسیر عصب مدیان مراجعهکردهبودند و بر اساس معیارهای NIOSH به سندروم تونل کارپ دچار بودند و در پنجاه بیمار بدون علایم بالا، تست (علامت) VHD به صورت لمس یک توده سوسیسی شکل در ناحیه مچ دست مورد بررسی قرارگرفتند. نتایج: حساسیت تست (علامت) VHD 0.84 و ویژگی تست 0.32 و دقت تست 0.58 محاسبهشد. احتمال بیماری پیشاز انجام تست 0.5 و احتمال بیماری پس از وجود تست مثبت 0.55 و احتمال بیماری بعداز وجود تست، منفی 0.33 بود. نسبت درستنمایی مثبت (LR+) 1.23 و نسبت درستنمایی منفی (LR-) 0.5 بهدستآمد. نتیجهگیری: تست VHD حساسیتی بالاتر از تستهای هافمن تینل و فالن دارد ولی ویژگی آن کمتر است و با توجه به LR+ 1.2 ( بین 1 تا 2) ارزش تست کم تا بدون ارزش و LR- 0.5 (بین 0.2 تا 0.5) ارزش تست، کم تا متوسط است و بیشتر بهمنظور غربالگری سندروم تونل کارپ کاربرددارد.
سندروم تونل کارپ
علامت هات داگ
حساسیت
ویژگی
طب مبتنی بر شواهد
2011
04
21
1
4
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1452_f5d68b956a3293a232a63e71a2620d34.pdf
دانشور پزشکی
Daneshvar Med
2716-9723
2716-9723
1390
19
1
شکاف کیفیت خدمات بهداشتی اولیه ارائهشده در مراکز بهداشتی - درمانی شهرستان نیشابور
علی
غلامی
علی اصغر
نوری
مجید
خجستهپور
مینا
عسکری
حسن
سجادی
مقدمه وهدف: نگرشهای مدیریتی جدید، کیفیت را خواسته مشتری تعریفمیکنند. شناخت ادراکها و انتظارهای مشتریان، اولین گام برای ارتقای کیفیت است. این مطالعه با هدف تعیین شکاف کیفیت خدمات بهداشتی اولیه ارائهشده در مراکز بهداشتی- درمانی نیشابور با استفاده از ادراکها و انتظارهای دریافتکنندگان خدمت انجامشدهاست. مواد و روشها: این مطالعه مقطعی در سال 1389 و روی چهارصد نفر از زنان مراجعهکننده به مراکز بهداشتی - درمانی شهرستان نیشابور (که به روش تصادفی سیستماتیک انتخابشدهبودند) انجامشدهاست. جمعآوری دادهها از طریق مصاحبه با زنان برگزیده و با استفاده از پرسشنامه سروکوال (کیفیت خدمات) صورتگرفتهاست. دادههای بهدستآمده با بهرهگیری از نرمافزار Spss نسخه شانزدهم تجزیهوتحلیل شدهاند. نتایج: در این مطالعه در همه ابعاد کیفیت، شکاف منفی مشاهدهشد. شکاف کلی کیفیت 64/0- است و بیشترین شکاف کیفیت در بعد ملموس (68/0-) و کمترین شکاف کیفیت در بعد همدلی (59/0-) مشاهدهشد و میان ادراکها و انتظارهای مراجعهکنندگان در هر پنج بعد سروکوال، تفاوت اماری معناداری دیدهشد (001/0p
شکاف کیفیت
سروکوال
خدمات بهداشتی اولیه
مراکز بهداشتی - درمانی نیشابور
2011
04
21
5
14
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1453_3e6e0f44cabf3384f6ca71518210f0b8.pdf
دانشور پزشکی
Daneshvar Med
2716-9723
2716-9723
1390
19
1
اثر مصرف قندهای مختلف بر شاخصهای هماتولوژی منتخب پساز یک جلسه فعالیت هوازی در مردان جوان دانشگاهی
عباس
قنبرینیاکی
آسیه
عباسی دلویی
رزیتا
فتحی
احمد
عبدی
مقدمه و هدف: تأثیر مصرف مواد قندی پساز فعالیت بدنی بر پاسخهای هورمونی و برخی شاخصهای دستگاه ایمنی بهخوبی ثابت شدهاست. این پژوهش قصددارد تأثیر مصرف قندهای مختلف را بر شاخصهای خونی منتخب پساز یک جلسه فعالیت هوازی مطالعهکند. مواد و روشها: 32 دانشجوی داوطلب مرد غیرورزشکار با شرایط سنی و وزنی مشابه انتخاب و بهطور تصادفی به چهار گروه آب (8نفر)، گلوکز (8 نفر)، فروکتوز (8نفر) و ساکاروز (8 نفر) تقسیم شدند. افراد، فعالیت را در سه نوبت با استراحت فعال 3 دقیقهای میان نوبتها، انجامدادند. برای تعیین شاخصهای هماتولوژیک، 8 میلیلیتر خون از ورید بازویی 30 دقیقه پیش، بیدرنگ و 90 دقیقه پساز دریافت محلول (1.5 گرم قند بهازای هر کیلوگرم وزن) جمعآوریشد؛ گروه آب نیز حجم برابری از محلول را دریافتکرد. نتایج: تعداد گلبولهای سفید در دو گروه فروکتوز و گلوگز، 90 دقیقه پساز فعالیت بهطور معنیداری بالا بود. کاهش تعداد گلبولهای قرمز، هموگلوبین و پلاکت در گروههای آب، گلوکز و ساکاروز معنی دار بود. کاهش در میزان هماتوکریت، تعداد لنفوسیت و افزایش در تعداد نوتروفیل، 90 دقیقه پساز فعالیت در تمام گروهها معنیدار بود. نتیجهگیری: بهنظرمیرسد که قند ساکاروز نسبت به گلوکز و فروکتوز در جلوگیری از افزایش گلبول سفید مؤثرتر است و فروکتوز به عنوان قندی با شاخص گلیسمی پایین، بر گلبول سفید، هموگلوبین و تغییرهای پلاکتی پساز فعالیت تأثیریندارد.
قند
شاخص قندی
فعالیت هوازی
دوی (دویدن) 1 مایل
شاخصهای هماتولوژی
2011
04
21
15
24
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1454_8ba259831abcdda0a4289a76cb441cc6.pdf
دانشور پزشکی
Daneshvar Med
2716-9723
2716-9723
1390
19
1
بررسی تأثیر برنامه مراقبتی بر اساس الگوی سازگاری «روی» بر میزان سازگاری فیزیولوژیک بیماران دیابتی نوع دو
ملیحه
صادق نژاد فروتقه
زهره
ونکی
ربابه
معماریان
مقدمه و هدف: بهکارگیری الگوی سازگاری «روی» برای بیماران دیابتی، به بررسی دقیق، برنامه مراقبتی، طبق اصول این الگو نیازمند است؛ اما مطالعهای اینچنین در حیطه پرستاری کشور ما انجامنشده؛ لذا هدف این مطالعه، تعیین تأثیر برنامه مراقبتی بر اساس این الگو بر میزان سازگاری فیزیولوژیک بیماران دیابتی نوع دو است. مواد و روشها: مطالعه به صورت نیمهتجربی در دو گروه و طی دو مرحله زمانی قبل و بعد، در بنیاد دیابت پارسیان مشهد (در سال 1388) انجامگرفت. 60 بیمار، به روش غیرتصادفی و در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه اختصاصدادهشدند. جمعآوری دادهها با فرم بررسی و شناخت «روی» که رفتارهای ناسازگار (بیخوابی، کمتحرکی و...) و محرکهای آنها را تعیینمیکرد و آزمایش هموگلوبین گلیکولیزه صورتگرفت که پیش و پساز مداخله در دو گروه اندازهگیریشد. برنامه مراقبتی طبق نتایج حاصل از فرم بررسی، طراحی و در گروه آزمون 5/2 ماه اجرا و 5/1 ماه پیگیریشد. نتایج حاصل از بررسی اولیه وهموگلوبین گلیکولیزه با نرمافزار 17SPSS و با استفاده از آزمونهای «تی»، «خی – دو» و «ویلکاکسون» تجزیهوتحلیلشدند. نتایج: آزمون خی-دو نشانداد که دو گروه از نظر متغیرهای دموگرافیک با یکدیگر همساناند. (p >0.05) آزمون تی زوجی، کاهش معنادار مقدار هموگلوبین گلیکولیزه را با ((p < 0.05 و آزمون ویلکاکسون کاهش معنادار تعداد رفتارهای ناسازگار در گروه آزمون پساز مداخله را نشاندادند ((p < 0.05. نتیجهگیری: استفاده از برنامه طراحیشده در قالب الگوی سازگاری «روی» برای افزایش سازگاری فیزیولوژیک بیماران دیابتی نوع دو در ارائه مراقبت پرستاری پیشنهاد میشود.
دیابت نوع دو
الگوی سازگاری «روی»
سازگاری فیزیولوژیک
2011
04
21
25
34
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1455_861826ed49de13feddef7a789c2b9027.pdf
دانشور پزشکی
Daneshvar Med
2716-9723
2716-9723
1390
19
1
لذت بیماری در پرتو حکمت بیماری از منظر صحیفه سجّادیّه
محمدرضا
یکتائی
مقدمه و هدف: یکی از واقعیتهای انکارناپذیر در زندگی دنیوی، درد و بیماری است. هدف این پژوهش، بررسی بینش و نگرش امام سجّاد (ع) نسبتبه بیماری است و اینکه از منظر صحیفه سجّادیّه، بیماری پدیدهای خوشایند و لذتبخش بوده یا پدیدهای ناخوشایند و نفرتانگیز است؟! مواد و روشها: با توجه به هدف پژوهش، مواد تحقیق، بررسی نیایشها و آموزههای امام سجّاد (ع) و صحیفه سجّادیّه را شامل میشود؛ بنابراین از روش تحلیل محتوایی به صورت تحلیل کیفی استفادهشدهاست. نتایج: از ، مطالعه و بررسی صحیفه سجّادیّه در این زمینه نتایج زیر بهدستآمد:1- باید منزلت بیماری در حکمت الهی را درک و حسکرد.2- پیشگیری از بیماری، کاری عاقلانه، عالمانه و آرامشبخش است.3- بیمار با «پذیرش بیماری» زمینهای اساسی و اصولی برای درمان فراهممیکند.4- در پرتو حکمت بیماری، شکرگزاری نسبتبه بیماری، جایگاهی مناسب مییابد.5- باورهای دینی، نشاط و رضامندی را حتی در حالت بیماری به انسان هدیهمیکند.6- خویشتنداری نسبتبه بیماری، آثار و برکاتی در زندگی دنیوی و حیات اخروی دارد.7- انسان عاقل و معتقد هم از روشهای پیشگیری بهرهمیبرد و هم از روشهای درمانی در صورت گرفتارشدن به بیماری سودمیجوید. نتیجهگیری: هر انسانی میتواند به «لذت بیماری» در پرتو «حکمت بیماری» نائلآید و به سلامتی و آرامش درونی برسد؛ البته این قاعده و قانون درباره «بیماریهای جسمی» است. و بررسی نحوه برخورد با «بیماریهای روحی» به پژوهشی دیگر نیازدارد.
شُکر
سلامتی
بیماری
حکمت و لذت
2011
04
21
35
42
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1456_d1154bd1fa889a1cb28b13617e1965af.pdf
دانشور پزشکی
Daneshvar Med
2716-9723
2716-9723
1390
19
1
اثر تمرین استقامتی با و بدون مصرف عصاره مگنولیا بر سطوح استراحتی نسفاتین-1، گلیکوژن و TAC کبدی در موشهای صحرایی نر
عباس
قنبرینیاکی
معصومه
باقرسلیمی
رزیتا
فتحی
بهاره
تجنجاری
زهرا
رئوف
ولیا...
تقیپور
مقدمه و هدف: نسفاتین-1، پپتیدی 82 اسید آمینهای است که بهتازگی در مغز کشفشده، از پروتئین نوکلئوبایندین-2 (NUCB2) که بهوفور در پستانداران وجوددارد، مشتق میشود. هدف از این پژوهش، بررسی اثر یک دوره تمرین استقامتی با و بدون مصرف عصاره مگنولیا بر سطوح نسفاتین-1، گلیکوژن و ظرفیت اکسایشی تام (TAC) کبدی موشهای صحرایی است. مواد و روشها: 28 سر، موش صحرایی نر (6-8 هفتهای و 128-154 گرم) بهطور تصادفی به چهار گروه کنترل سالین، کنترل مگنولیا، تمرین سالین و تمرین مگنولیا تقسیمشدند. گروههای تمرینی به مدت 6 هفته (5 روز در هفته، به مدت 60 دقیقه و سرعت 25 متر در دقیقه ) به تمرین پرداختند. عصاره مگنولیا به مدت 4 هفته از طریق گاواژ به آزمودنیها خوراندهشد. 72 ساعت پساز آخرین جلسه تمرینی و پساز 4 ساعت ناشتایی، موشها بیهوششده، بافتبرداری انجامشد.نتایج: مقدار نسفاتین-1 کبدی گروه تمرین-مگنولیا نسبتبه تمرین-سالین بالاتر بود که البته با افزایش معنیدار گلیکوژن کبدی گروه تمرین-مگنولیا در مقایسه با گروههای کنترل–مگنولیا و تمرین-سالین همراه بود؛ غلظت TAC کبدی نیز در گروه مگنولیا-تمرین نسبتبه سایر گروهها بالاتر بود.نتیجهگیری: همبستگی مثبت و معنیدار میان گلیکوژن و نسفاتین-1 کبدی از تأثیر احتمالی تغییرهای گلیکوژن کبدی بر غلظت نسفاتین-1 کبدی و نقش احتمالی آن در هموستاز انرژی حکایتدارد. مکملسازی عصاره مگنولیا همراه با تمرین استقامتی میتواند ظرفیت آنتیاکسیدانی را بهبودبخشد.
نسفاتین-1
تعادل انرژی
تمرین استقامتی
عصاره مگنولیا
2011
04
21
43
52
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1457_405c70ead617e5f72e30d4d0cf901f72.pdf
دانشور پزشکی
Daneshvar Med
2716-9723
2716-9723
1390
19
1
افزایش کارایی سلولهای دندریتیک اجزای پروتئینی در مقایسه با عصاره تام لیستریامونوسایتوژنز در ایمونوتراپی مدل تجربی تومور
سمانه
عرب
معصومه
معتمدی
معصومه
خمیسآبادی
زهرا
غفلتی
رضا
میرزائی
جمشید
حاجتی
مقدمه و هدف: استفاده از سلولهای دندریتیک بارگذاری شده با آنتیژنهای توموری در جایگاه یک اقدام درمانی برای مقابله با تومورها پیشنهادشدهاست. بهمنظور افزایش کارایی سلولهای دندریتیک از عواملی گوناگون، نظیر لیگاند مولکولهای TLR و فراوردههای باکتریایی استفادهمیشود. در این مطالعه از عصاره تام و اجزای پروتئینی باکتری لیستریا مونوسایتوژنز برای القای بلوغ سلولهای دندریتیک استفادهشدهاست. مواد و روشها: سلولهای مغز استخوان موش Balb/c به مدت 5 روز در حضور IL-4 وGM-CSF کشتدادهشدند. در روز پنجم به سلولهای دندریتیک نابالغ، لیزات توموری و سپس اجزای پروتئینی یا عصاره تام باکتری لیستریا مونوسیایتوژنز اضافه شد. بهمنظور بررسی میزان بلوغ، بیان مولکولهای CD80، CD86 و MHC-II ، روی سلولها در روز هفتم بررسیشد؛ پس از القای تومور در موش ها با استفاده از رده سلولی WEHI-164، 106 سلول دندریتیک بالغ به صورت زیر جلدی به آنها تزریقشد. رشد تومور، میزان بقاء و قدرت کشندگی سلولهای طحالی در گروههای مورد مطالعه بررسی گردید. نتایج: در موشهای واکسینهشده با سلولهای دندریتیکی که با اجزای پروتئینی بالغ شدهبودند، تأخیر در رشد تومور و بقای بیشتر مشاهدهشد؛ همچنین در این موشها فعالیت کشندگی سلولهای طحالی در مقایسه با مابقی گروه ها بالاتر بود. در تمامی گروههای دریافتکننده سلولهای دندریتیک بالغشده با عصاره تام و اجزای پروتئینی نسبتبه گروه کنترل، افزایش فعالیت سیتوتوکسیسیتی و تأخیر در رشد تومور مشاهدهشد. نتیجهگیری: اجزای پروتئینی باکتری لیستریا در مقایسه با عصاره تام، توانایی بالاتری برای افزایش کارایی سلولهای دندریتیک در ایمونو تراپی مدل موشی تومور دارند.
ایمونوتراپی
سلول دندریتیک
تومور
لیستریا مونوسیتوژنز
2011
04
21
53
62
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1458_68996c91845fecb79c471015373a8b54.pdf
دانشور پزشکی
Daneshvar Med
2716-9723
2716-9723
1390
19
1
لزوم تغییر ساختار آموزش پزشکی عمومی از دیدگاه دانشجویان و استادان دانشکده پزشکی دانشگاه شاهد
نفیسه
ظفرقندی
علی
دواتی
مرضیه
قورچیان
فاطمه
سادات باطنی
شهرزاد
هداوند
مقدمه و هدف: در دنیای امروز که خود آبستن شرایط نوینی است، دیگر نمیتوان با استفاده از روشها و داشتههای گذشته به راه خود ادامهداد. به دلیل توجه به کیفیت آموزش پزشکی در کشورهای مختلف، اعم از توسعهیافته یا در حال توسعه، روشها و مد لهای مختلف مدیریت کیفیت بهکارگرفتهشدهاند. هدف از انجام این پژوهش، نظرسنجی در مورد ساختار آموزش پزشکی عمومی در دانشگاه شاهد بودهاست. مواد و روشها: این پژوهش به روش مقطعی توصیفی_تحلیلی درسال 1387 روی دانشجویان پزشکی عمومی در مقاطع علوم پایه، فیزیوپاتولوژی، کارآموزی و کارورزی و استادان دانشکده پزشکی شاهد انجامگرفتهاست. حجم نمونه 83 نفربود و به شکل تصادفی انتخاب شدند و روش گردآوری دادهها از طریق پرسشنامه محقق شده، سرانجام دادهها با نرمافزار آماری SSP < /span> تجزیهوتحلیل شدهاند. نتایج: این مطالعه، روی 83 نفر از استادان و دانشجویان انجامشد. بیشاز 50 درصد افراد مؤنث و مجرد بودند.از میان افراد شرکتکننده 3/ 13 درصد در مقطع علوم پایه، 5/26 درصد فیزیوپاتولوژی ،3/31 درصد کارآموز و 8/10درصد کارورز و 1/18 درصد افراد از استادان بودند.میانگین سنی نمونه ها 25سال(18-61 سال) بود. نزدیک به 100 درصد افراد مورد مطالعه درباره تغییر ساختار در آموزش پزشکی، نظر موافق داشتهاند وتغییرساختار آموزش پزشکی عمومی را ضروری دانستهاند. نتیجهگیری: با توجه به نتایج بهدستآمده به این نکته مهم میرسیم که اغلب افراد، لزوم تغییر ساختار در آموزش پزشکی را درک کرده، آن را اقدامی اساسی برای رسیدن به اهداف متعالی ارتقای سطح بهداشتی و سلامت جامعه قلمدادمیکنند.
نظر سنجی
آموزش پزشکی عمومی
تغییرساختار
2011
04
21
63
68
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1459_ea744c42dd6328bada864b05e23cee52.pdf
دانشور پزشکی
Daneshvar Med
2716-9723
2716-9723
1390
19
1
مطالعه میانکنش سالویژنین با DNA
زهره
حبیبی
زهیر محمد
حسن
شکوفه
نوری
ولیاله
مظفری
مریم -مهدی
یوسفی-محمدی
لیلا
حسنی
مقدمه و هدف: بررسی میانکنش سالویژنین با DNA بهمنظور شناسایی ساختار مولکولی آثار ضد سرطانی سالویژنین مواد و روشها: سالویژنین از Tanacetum canescens وDNA از تیموس گوساله جدا و خالصسازیشد؛ سپس میانکنش سالویژنین با DNA در بافر تریس M05/0، PH برابر4/7 و دمای C°25 با روشهای مختلف مطالعهشد. نتایج: طیفهای جذبی DNAدر حضور غلظتهای مختلف هریک از لیگاندهای بالا نشانداد که DNAبا سالویژنین میانکنشمیکند و با تشکیل کمپلکس، جذب در طول موج nm 260افزایشمییابد. تغییرات جذب DNA بر اثر لیگاند نشاندهنده تغییرات ساختاری در آن است؛ همچنین با کمک دادههای بهدستآمده از کاهش نشر کمپلکس DNA با اتیدیوم برماید توسط لیگاند بالا و آنالیز اسکاچارد، مشخص شد که ساختار کاهش نشر از طریق مهار غیررقابتی است؛ یعنی اتصال سالویژنین به DNA با مکانیزم غیرفروروندگی و بهاحتمال از طریق اتصال به شیار کوچک صورتمیگیرد.نتیجه گیری:نتیجه میگیریم که سالویژنین که بعنوان یک داروی ضد سرطان شناخته شده است یکی از مکانیسمهای عمل آن برهمکنش با DNA است.
سالویژنین
DNA
میانکنش
2011
04
21
69
76
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1460_83cff4682875bb3050111fd0463f7ce3.pdf
دانشور پزشکی
Daneshvar Med
2716-9723
2716-9723
1390
19
1
تأثیر آموزش افشای هیجانی نوشتاری بر شدت افسردگی و کاربرد مکانیسمهای دفاعی بیماران افسرده
احمدعلی
نوربالا
احمد
علیپور
فرهاد
شقاقی
آویسا
نجیمی
مژگان
آگاههریس
مقدمه و هدف: مطالعات مختلف نشان دادهاند که افشای هیجانی نوشتاری تجربیات عاطفی و هیجانها با تقویت فرد در نفوذ به خود، کاهش خلق منفی، کاهش بازداری و انتخاب رفتارهای سازشیافته را سببمیشود؛ ازاینرو، این پژوهش با هدف کاهش شدت افسردگی و کاربرد مکانیسمهای دفاعی سازش نایافته به واسطه افشای هیجانی نوشتاری بیماران افسرده انجامشدهاست. مواد و روشها: نمونه مورد بررسـی 38 (26 زن و 12 مرد) آزمودنی با اختلال افسـردگی اساسی بودند که با نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد جایگزین شدند (هر گروه شامل 19 نفر)؛ همچنین دو گروه از لحاظ نوع، دوز و مدت زمان دریافت داروهای ضدافسردگی همتا شدند. کلیه آزمودنیها پیش و پساز اجرای افشای هیجانی نوشتاری در یک دوره چهار هفتهای، به کلیه گویههای پرسشنامههای افسردگی بک (BDI) و مکانیسمهای دفاعی (DMQ) در یک جلسه پاسخدادند. نتایج: تجزیهوتحلیل دادهها با نسخه شانزدهم نرمافزار SPSS و کاربرد آزمون t مستقل نشانداد که افشای هیجانی نوشتاری کاهش معنادار شدت افسردگی آزمودنیهای گروه آزمایش نسبتبه گروه شاهد را سببشده (0.05P ≤)؛ همچنین مکانیسمهای دفاعی (بازداری، واکنش وارونه و جبران) گروه آزمایش نسبتبه گروه شاهد بهطور معنادار کاهشیافت (0.05P
افشای هیجانی نوشتاری
افسردگی
مکانیسمهای دفاعی
2011
04
21
1
10
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1461_1dd9f6e825a88fbfc8fc6ad74c7f2d39.pdf
دانشور پزشکی
Daneshvar Med
2716-9723
2716-9723
1390
19
1
به کارگیری خوشهبندی دوبعدی با روش «زیرماتریسهای با میانگین- درایههای بزرگ» در دادههای بیان ژنی حاصل از ریزآرایههای DNA
حمید
علویمجد
شیما
یونسپور
فرید
زایری
مصطفی
رضایی طاویرانی
مقدمه و هدف: در سالهای اخیر، فناوری ریزآرایهی DNA نقش اساسی در تحقیقات ژنومی داشتهاست. با استفاده از این فناوری که امکان آنالیز همزمان سطوح بیان هزاران ژن را در شرایط مختلف فراهمآوردهاست، به حجم انبوهی از دادهها دستمییابیم. روشهای کلاسیک خوشهبندی نظیر روشهای سلسلهمراتبی و غیرسلسلهمراتبی، روشهایی مناسب برای تحلیل اینگونه دادهها هستند اما محدودیتهایی نیز دارند. در این روشها فرض بر آن است که یک ژن یا یک شرایط آزمایشی را تنها میتوان به یک خوشه منتسبکرد و یک ژن، متعلق به گروهی از ژنهاست که با هم، تحت همه شرایط آزمایشی تنظیم میشوند. بنابراین بهمنظور رفع این کاستیها از روشهای خوشهبندی دوبعدی استفادهمیشود. هدف از این پژوهش، بررسی کارآیی یک روش خوشهبندی دوبعدی در تحلیل دادههای بیان ژنی مخمر است. مواد و روشها: در این پژوهش، دادههای بیان ژنی مخمرِ Saccharomyces cerevisiae گسچ و همکاران (2000) با استفاده از روش خوشهبندی دوبعدی (LAS Large Average Submatrices) تحلیلشدهاند. مجموعه دادهها، 173 شرایط آزمایشی مختلف و مجموعهای از 2993 ژن را دربرگرفته و برای تحلیل دادهها از نرمافزارهای LAS، JMP < /span> و GOAL استفادهشدهاست. نتایج: نتایج نشانداد که روش LAS قادر است خوشههای دوبعدی مناسبی از دیدگاه آماری و زیستشناسی تولیدکند. نتیجهگیری: این مطالعه نشانمیدهد که میتوان با استفاده از روش LAS، زیرمجموعههایی از ژنها را با الگوهای بیان مشابه در زیرمجموعهای از شرایط آزمایشی شناساییکرد که از نظر زیستشناسی معنیدارند.
خوشهبندی دوبعدی (Biclustering)
دادههای بیان ژنی
ریزآرایه DNA
هستیشناسی ژنی (gene ontology)
زیرماتریسهای با میانگین-درایههای بزرگ
2011
04
21
11
20
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1462_02deef049ddb23295e9fe1e62f5b0635.pdf
دانشور پزشکی
Daneshvar Med
2716-9723
2716-9723
1390
19
1
کارآزمایی بالینی تأثیر مدروکسی پروژسترون استات بر میزان خونریزی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به منوراژی
سمیه
موخواه
آزیتا
گشتاسبی
سکینه
موید محسنی
مقدمه و هدف: خونریزی زیاد قاعدگی، یکی از علل عمدۀ کاهش کیفیت زندگی و نیز کمخونی فقر آهن در زنان، طی سنین باروری محسوب میشود. مطالعۀ حاضر بهمنظور بررسی اثر درمانی داروی مدروکسی پروژسترون استات (MPA) 21 روزه بر منوراژی صورتگرفتهاست. مواد و روشها: در یک کارآزمایی بالینی پیش و پس، 44 نفر از زنان با توجه به معیارهای ورود به مطالعه انتخابشدند و تحت درمان با MPA (mg5 هر دوازده ساعت از روز پنج تا بیستوششم قاعدگی)، برای سه سیکل متوالی قرارگرفتند. حجم خونریزی قاعدگی (چارت PBAC)، طول مدت پریود، کیفیت زندگی (پرسشنامه SF-36 و MQ) و مقادیر هموگلوبین و فریتین خون قبل و بعداز مداخله، جمعآوری و مقایسه شدند. نتایج: MPA میانگین امتیازPBAC را از (99/74) 15/220در سیکل کنترل به (98/74) 81/108در سومین سیکل کاهشداد (0001/0P < ). میزان هموگلوبین از (89/0)24/12 به (88/0)21/13 و مقادیر فریتین از (81/6)38/13 به (51/8)85/30 افزایشیافت (0001/0P < ). طول مدت قاعدگی از(47/1) 4/8 به (53/1)06/8 کاهشیافت (017/0P=)؛ همچنین امتیاز MQ از(82/13) 46/66 به (98/7) 13/14 کاهشیافت و افزایش معنادار در برخی امتیازهای کیفیت زندگی مشاهدهشد (0001/0P < ). نتیجهگیری: MPA تجویزشده در 21 روز از سیکل ماهیانه، بهبود کیفیت زندگی زنان مبتلا به منوراژی را سببمیشود (05/0P < ) و علاوهبرآن در مقایسه با نتایج تجویز لوتئال فاز MPA، کاهش بیشتری را در میزان خونریزی زنان موجب میشود درحالیکه میزان بروز عوارض ناشی از مصرف آن تفاوت چندانی ندارد و بهنظرمیرسد MPA در مدیریت اولیه منوراژی ایدیوپاتیک ، روش دارویی موثر و کارآمدی باشد.
منوراژی
مدروکسی پروژسترون استات
کیفیت زندگی
چارت هیگهام
2011
04
21
21
32
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1463_2002c8a9da46d7edff8591d5e8023ba6.pdf
دانشور پزشکی
Daneshvar Med
2716-9723
2716-9723
1390
19
1
تأثیرKinesio taping بر بهبود توزیع وزن و حس عمقی بیماران پس از بازسازی رباط متقاطع قدامی
هدا
نیکنام
علیرضا
سرمدی
مهیار
صلواتی
فیروز
مددی
مقدمه و هدف: از عوارض پساز بازسازی رباط متقاطع قدامی، کاهش حس عمقی و تعادل است؛ این فاکتورها در وزن اندازی متعادل روی زانوها نقشدارند. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر Taping در اصلاح حس عمقی و توزیع وزن روی دو پا در بیماران پساز بازسازی رباط متقاطع قدامی (Anterior Cruciate Ligament Reconstruction) ACLR است. مواد و روشها: در این پژوهش که بهصورت کارآزمایی بالینی تصادفی شدهبود بیست مرد ورزشکار با میانگین سنی 5.2± 27 سال و دچار پارگی رباط متقاطع قدامی پس از ACLR و مدت آسیب میان چهار تا شش ماه بهصورت نمونهگیری غیر احتمالی ساده از بخش اورتوپدی بیمارستان اختر در این پژوهش شرکتکردند؛ این مطالعه در آزمایشگاه بیومکانیک دانشگاه تربیت مدرس انجامشد. بیماران بهصورت تصادفی (بر اساس جدول اعداد تصادفی) به دو گروه ده نفری دارای Tape و بدون Tape تقسیممیشدند. حس عمقی و میزان وزناندازی با استفاده از دو ابزار صفحۀ نیرو و گونیامتر دیجیتالی مورد ارزیابی قرارگرفتند. این روند قبل و بعداز چسباندن Tape همچنین پساز یک دوره درمان ده روزه با Tape تکرارمیشد. دادهها با کمک آزمون Tتست، آنالیز واریانس با اندازهگیریهای مکرر با استفاده از SPSS 16 انجامشد. نتایج: نتایج مطالعه نشانداد که جهت تغییرات میزان وزناندازی بر پای آسیبدیده پساز Taping در زاویۀ 30 درجه به سمت افزایش قرینگی در وزن اندازی بود اما تغییرات به سطح معناداری نرسید؛ علاوهبراین تفاوت معناداری در زاویۀ 60 درجه مشاهدهنشد (05/0P>). دقت بازسازی زاویه بهبود چشمگیری نشان داد. (05/0P < )(متوجه فاعل جمله نمیشوم!) نتیجهگیری: بهاحتمال Taping به دلیل فراهمآوردن ورودیهای حسی بیشتر در ناحیه زانو، بهبود دقت بازسازی زاویه و حس عمقی مفصل را سببشدهاست.
کینزیو تیپینگ
حس عمقی
توزیع وزن
بازسازی رباط متقاطع قدامی
2011
04
21
33
42
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1464_99c6b7448e4849e6b73895355bb0df85.pdf
دانشور پزشکی
Daneshvar Med
2716-9723
2716-9723
1390
19
1
ارزیابی مقایسه ای هیستومورفومتریک تومور ادنتوژنیک کراتوسیست وکیست دنتی ژروس
صفورا
سیفی
فریده
فیضی
شیما
نفرزاده
افشین
اوستا
مقدمه و هدف: از روشهای متعدد کمکی در پاتولوژی برای پیشگویی رفتار تهاجمی ضایعات ادنتوژنیک استفادهمیشود، اما ارزش کاربردی مورفومتری ناشناخته است؛ لذا هدف این مطالعه، مقایسه ویژگیهای مورفومتری کیست دنتی ژروس و تومور ادنتوژنیک کراتوسیست بودهاست و اینکه «آیا مورفومتری، روش کمکی ارزشمند در پیشگویی رفتار تهاجمی ضایعات ادنتوژنیک فوق است؟». مواد و روشها: این مطالعه به روش مقطعی بر روی40 بلوک پارافینه از ضایعات ادنتوژنیک فوق از آرشیو فایل های دانشکده دندانپزشکی انجامشد. پساز رنگآمیزی هماتوکسیلین – ائوزین ، با استفاده از نرمافزار مخصوص ،میانگین اندازه هسته، سیتوپلاسم و نسبت اندازه هسته به سیتوپلاسم در هر لایه و در کل لایههای اپی تلیوم ،تعداد عروق خونی، سلولهای آماسی و ضخامت اپی تلیوم، نسبت قطر بزرگ به کوچک هسته در لایه بازال دو ضایعه ادنتوژنیک محاسبهشد. نتایج: میانگین اندازه سطح مقطع هسته، سیتوپلاسم و نسبت اندازه هسته به سیتوپلاسم در کل لایههای اپیتلیالی تومور ادنتوژنیک کراتوسیستμm2 1/4543±1/9551، μm2 8/7729±4/20140، 1/0±47/0 و در کیست دنتی ژروس μm2 3082±9/5166، μm2 8/6191±1/12232 و 09/0±4/0 بود. میانگین ضخامت اپی تلیوم، تعداد سلول های آماسی و تراکم عروق خونی، نسبت قطر بزرگ به کوچک هسته در تومور ادنتوژنیک کراتوسیست بیشتر از کیست دنتی ژروس بود (001/0> P < /span>). نتیجهگیری: افزایش نسبت هسته به سیتوپلاسم و افزایش تعداد عروق خونی در کراتوسیست نسبتبه کیست دنتی ژروس دیده میشود. بهاحتمال، مورفومتری روش کمکی ارزشمندی در پیش گویی رفتار تهاجمی ضایعات ادنتوژنیک فوق باشد.
تومور ادنتوژنیک کراتوسیست
کیست دنتی ژروس
هیستومورفومتری
2011
04
21
43
50
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1465_21598525c3e9873286fef2b5faba936e.pdf
دانشور پزشکی
Daneshvar Med
2716-9723
2716-9723
1390
19
1
تأثیر رژیم غذایی و تمرین هوازی بر سطوح آمینوترانسفرازهای سرم بیماران استئاتوهپاتیت غیرالکلی
حسین
نیکرو
سیدرضا
عطارزاره حسینی
حمیدرضا
سیما
محسن
نعمتی
مقدمه و هدف: بیماری استئاتوهپاتیت غیرالکلی(NASH) قسمتی از طیف وسیع بیماری مزمن کبد چرب غیرالکلی است. در90٪ موارد، بیماران مبتلا به NASH با غلظت بالای آمینوترانسفرازهای سرم تشخیص دادهمیشوند. هدف این پژوهش، مقایسۀ تأثیر رژیم غذایی و برنامۀ تمرین هوازی همراه با رژیم غذایی بر سطوح آمینوترانسفرازهای سرم(ALT و AST) بیماران NASH بودهاست. مواد و روشها: در این پژوهش، 23 بیمار NASH با دامنۀ سنی 25 تا 50 سال، به طور تصادفی به دو گروه رژیم غذایی(11 نفر) و تمرین هوازی همراه با رژیم غذایی(12 نفر) تقسیمشدند. رژیم غذایی هر دو گروه 500 کیلوکالری کمتر از انرژی روزانه آنها بود و گروه دوم، علاوهبر داشتن رژیم غذایی به مدت هشت هفتۀ سه جلسهای با شدت 55 تا 60٪ ضربان قلب ذخیره در تمرینهای هوازی (پیادهروی، جاگینگ و دویدن) شرکتکردند. آمینوترانسفرازهای سرم پیش و پساز مداخله به روش فتومتریک اندازهگیری و نتایج با استفاده از تی استیودنت همبسته و مستقل در سطح معنیداری 05/0>P < /span> آزمایششدند. نتایج: تغییرات درونگروهی مقادیر ALT و AST سرم بیماران گروه رژیم غذایی تفاوت معنیداری نداشت؛ اما همین تغییرات در گروه تمرین هوازی همراه با رژیم غذایی معنیدار بود. مقایسۀ میانگروهی، تفاوت معنیداری را در سطوح آمینوترانسفرازهای سرم نشانداد. نتیجهگیری: کاهش آمینوترانسفرازهای سرم به سبب کاهش عوامل پاتوژنز بیماری، کاهش التهاب هپاتوسیتها و بهبود عملکرد سلولهای کبدی بهوجودمیآید. بهاحتمال، برنامۀ تمرین هوازی توأم با رژیم غذایی در مقایسه با رژیم غذایی با کاهش آمینوترانسفرازهای سرم تأثیر بهتری بر پیشگیری، کنترل و درمان بیماری NASH دارد.
رژیم غذایی
تمرین هوازی
آمینوترانسفرازها
کبد چرب غیرالکلی
2011
04
21
51
60
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1466_d748084af00a3991d8f37350fb8128f0.pdf
دانشور پزشکی
Daneshvar Med
2716-9723
2716-9723
1390
19
1
بررسی فعالیت و بیان ژن لیپوپروتئین لیپاز به دنبال یک جلسه تمرین استقامتی در عضله و پلاسمای موش صحرایی
سید علیرضا
حسینی کاخک
میترا
خادم الشریعه
منیژه
شیارگر
محمد رضا
حامدی نیا
امیر حسین
حقیقی
فاطمه
رهبریزاده
مقدمه و هدف: لیپوپروتئین لیپاز(LPL) یکی از آنزیمهای کلیدی در متابولیسم چربیها و حفظ تعادل انرژی است. پاسخ حاد و تاخیری آن به یک جلسه تمرین در موشهای صحرایی بهخوبی مورد مطالعه قرارنگرفتهاست. هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر یک جلسه دویدن طولانیمدت روی تردمیل بر بیان ژن و فعالیت LPL در عضله اسکلتی و همچنین پلاسمای موش های نر صحرایی بود. مواد و روشها: تعداد 24 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن 31 ±388 گرم بهطور تصادفی در دو گروه کنترل(دوازده سر) و تجربی(ذوازده سر) قرارگرفتند. گروه تجربی، یک جلسه تمرین به مدت 120 دقیقه و با شدت 18 متر بر دقیقه را روی تردمیل انجامدادند. بیدرنگ، 2 و 24 ساعت پساز تمرین، موشها بیهوش و نمونهگیری خون و بافت عضله سولئوس انجامشد. بیان ژن LPL به روش RT-PCR مورد بررسی قرارگرفت. دادهها با استفاده از آزمون ANOVA با اندازهگیری مکرر تجزیهوتحلیل شدند. نتایج: نتایج تحقیق نشانداد که بیان ژن LPL عضله در 2 و 24 ساعت پساز تمرین بهطور معنیداری در مقایسه با گروه کنترل افزایشداشت (به ترتیب P=0.02 و P=0.004)؛ همینطور، فعالیت LPL عضله در 2 و 24 ساعت پساز تمرین بهطور معنیداری در مقایسه با گروه کنترل افزایشیافت (به ترتیب P=0.03 و P=0.007)؛ غلظت LPL پلاسمایی نیز در 24 ساعت پساز تمرین افزایش معنیدار نشانداد (P=0.04). نتیجهگیری: این مطالعه نشانداد که یک جلسه تمرین طولانیمدت با افزایش بیان LPL در سطح عضله میتواند به افزایش هیدرولیز تریگلیسریدها منجرشود؛ بنابراین قابلیت عضلات برای اکسیداسیون تریگلیسریدها پلاسما افزایشیافته، متابولیسم چربیها بهبودمییابد.
تمرین
LPL
موش صحرایی
عضله
پلاسما
2011
04
21
61
70
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1467_97b3791e6e6373c754a4adc34864e6cd.pdf
دانشور پزشکی
Daneshvar Med
2716-9723
2716-9723
1390
19
1
مقایسه تغییرات ابعاد عضله لونگوس کولی میان وضعیتهای استراحت و حداکثر انقباض ایزومتریک عضلات فلکسور عمقی گردن در بیماران با درد مزمن گردن و افراد سالم با استفاده از اولتراسونوگرافی
حسن
نامور
اصغررضا
سلطانی
فرشاد
اخوتیان
اصغر
اکبری
مقدمه و هدف: عدم کارایی عضلات عمقی فلکسور گردن با درد مزمن گردن ارتباطدارد. هدف از این مطالعه، تعیین و مقایسه ابعاد عضله لونگوس کولی میان وضعیتهای استراحت و حداکثر انقباض ایزومتریک در افراد سالم و بیماران با درد مزمن گردن بود. مواد و روشها: برای این مطالعه مورد شاهدی شانزده فرد با درد مزمن گردن و شانزده فرد سالم همسال انتخابشدند. قطر قدامی خلفی، طرفی و سطح مقطع عرضی عضله لونگوس کولی هر دو گروه در وضعیتهای استراحت و حداکثر انقباض ایزومتریک عضلات فلکسور عمقی گردن با اولتراسونوگرافی تعیینشد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمونهای t زوجی و t مستقل استفادهشد. نتایج: سطح مقطع عرضی عضله لونگوس کولی در بیماران با درد مزمن گردن در حالت استراحت و انقباض به ترتیب 2/38±6/107 و03/32±4/89 (0001/0>P < /span>) و در افراد سالم 97/32±31/89 و 43/29±94/75 (0001/0>P < /span>) بود. اختلاف معناداری از نظر هر سه متغیر مطالعه میان دو گروه و در هر دو حالت استراحت و انقباض وجودنداشت (05/0). نتیجهگیری: نتایج نشانداد که سطح مقطع عرضی و قطر طرفی عضله لونگوس کولی در هر دو گروه بیماران و افراد سالم و قطر قدامی خلفی فقط در افراد سالم در حالت انقباض نسبتبه حالت استراحت کمتر است؛ اما قطر قدامی خلفی لونگوس کولی در بیماران با درد مزمن گردن در حالت انقباض همانند حالت استراحت بود.
لونگوس کولی
درد مزمن گردن
سطح مقطع عرضی
قطر قدامی خلفی
قطرطرفی
2011
04
21
71
78
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1468_09ac4be287d6fee3ff378519bd02e6a3.pdf
دانشور پزشکی
Daneshvar Med
2716-9723
2716-9723
1390
19
1
اثر دهانشویه پرسیکا و ایرشا بر pH بزاق
فرید
عباسی
رزا
حقگو
مقدمه و هدف: پوسیدگی دندانی یکی از مهمترین بیماریهای شایع در جوامع انسانی است. بزاق و خاصیت بافرینگ آن در خنثیسازی اسیدهای حاصل از فعالیت میکروارگانیسمها و پیشگیری از پوسیدگی نقش دارد؛ ازطرفی، کنترل شیمیایی پلاک میکروبی دهان با استفاده از دهانشویه به عنوان یک درمان کمکی در کنار درمانهای رایج مطرح است. هدف از مطالعه حاضر، مقایسه اثر دو دهانشویه پرسیکا و ایرشا بر میزان pH بزاق است. مواد و روشها: در یک مطالعه تجربی با روش cross-over، 38 نفر از مراجعان و دانشجویان دانشکده دندانپزشکی شاهد با میانگین سنی 27 سال که معیارهای ورود به تحقیق را داشتند انتخاب و pH بزاق غیرتحریکی آنها اندازهگیریشد. بیماران دهانشویه ایرشا را براساس دستور کارخانه سازنده مصرفکرده، میزان pH بزاق آنها بعد از 5، 10، 20 و 30 دقیقه اندازهگیریشد؛ سپس 72 ساعت دوره wash out ، بیماران دهانشویه پرسیکا را مصرف و میزان pH بزاق آنها بعد از زمانهای یادشده در بالا اندازهگیریشد. برای مقایسههای آماری از آزمون t , paired t و ANOVA مقادیر تکراری استفاده شد. نتایج: در هنگام استفاده از دهانشویه ایرشا، میانگین pH بزاق در زمانهای 5 ، 10 ، 20 و 30 دقیقه به ترتیب برابر 255/7، 245/7، 184/7 و 230/7 و در دهانشویه پرسیکا به ترتیب برابر 406/7، 475/7، 421/7 و 347/7 بودهاست که در همه زمانها تفاوت آماری میان دو گروه معنیدار بود (به ترتیب: 004/0p < ، 0001/0p < ، 001/0p < و 006/0p < ). نتیجهگیری: بر اساس نتایج این مطالعه، افزایش pH بزاق به دنبال استفاده از دهانشویه پرسیکا در مقایسه با دهانشویه ایرشا در دورههای زمانی مختلف بیشتر است.
pH بزاق
دهانشویه پرسیکا
ایرشا
پوسیدگی
بیماری پریودنتال
2011
04
21
79
84
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1469_b01b6dfbd5f66aae4e1065380fe78b01.pdf