دانشگاه شاهد
دانشور پزشکی
2716-9723
2716-9731
27
1
2020
09
26
تأثیر تمرین تناوبی با شدت بالا بر مسیر کمپلکس یک هدف راپامایسین در پستانداران (mTORC1) در عضله اسکلتی خمکننده طویل انگشتان پا (FHL) موشهای صحرایی دیابتی شده توسط استرپتوزوتوسین
1
10
FA
محمد
شرافتیمقدم
گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، گروه علوم ورزشی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
فرهاد
دریانوش
گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، گروه علوم ورزشی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
محسن
ثالثی
گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، گروه علوم ورزشی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
علیاصغر
فلاحی
گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، گروه علوم ورزشی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
محمد
همتینفر
گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، گروه علوم ورزشی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
10.22070/dmed.27.140.1
مقدمه و هدف: شناختهشدهترین مکانیسم تنظیمکننده فعالیت مسیر mTORC1 در عضله اسکلتی مسیر وابسته به انسولین/IGF-1 است. هنوز نقش تمرین HIIT بر این مسیر مهم در سنتز پروتئین در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 بررسی نشده است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر تمرین تناوبی با شدت بالا بر مسیر کمپلکس یک هدف راپامایسین در پستانداران (mTORC1) در بافت عضله FHL موشهای صحرایی مبتلا به دیابت نوع 2 است.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، 16 سر موش صحرایی نر 2 ماهه از نژاد اسپراگوداولی با میانگین وزن 20±260 گرم انتخاب و پس از دیابتی شدن از طریق القاء STZ و نیکوتینآمید به روش تصادفی به 2 گروه، تمرین (8 سر) و کنترل (8 سر) تقسیم شدند؛ گروه تمرینی 4 روز در هفته مطابق با برنامه تمرینی به مدت 4 هفته به فعالیت ورزشی پرداختند؛ در حالی که گروه کنترل هیچگونه برنامه تمرینی نداشتند. همچنین موشهای صحرایی هیچگونه درمانی با انسولین را در طول دوره پژوهش نداشتند. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون t-مستقل استفاده شد.
نتایج: افزایش معناداری در محتوای پروتئینهای AKT1 (005/0p<)، mTOR (0001/0p<)، P70S6K1 (008/0p<) و 4E-BP1 (001/0p<) در گروه تمرین نسبت به کنترل مشاهده شد.
نتیجهگیری: تمرین HIIT منجر به افزایش محتوای پروتئینهای AKT1، mTOR، P70S6K1 و 4EBP1 در بافت عضله اسکلتی FHL آزمودنیهای دیابتی تحقیق حاضر شد؛ بنابراین، با توجه به نقشهای مهم این پروتئینها در سنتز پروتئین، فعالیت ورزشی HIIT میتواند یک مکانیسم مهم برای افزایش سنتز پروتئین یا هیپرتروفی عضلانی باشد.
تمرین تناوبی با شدت بالا,مسیر سیگنالینگ mTORC1,عضله اسکلتی FHL,دیابت نوع 2
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1861.html
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1861_9cef5ea03b48aa20f44de23f6889881c.pdf
دانشگاه شاهد
دانشور پزشکی
2716-9723
2716-9731
27
1
2020
09
26
رابطه سلامت معنوی با اضطراب در زنان باردار مراجعه کننده به بیمارستان شهید مصطفی خمینی
11
18
FA
آزاده
رحیمنژاد
دانشکده پزشکی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران
علی
دواتی
گروه پزشکی اجتماعی، دانشکده پزشکی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران
احیاء
گرشاسبی
0000-0002-5484-3308
گروه زنان، دانشکده پزشکی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران
dr.garshasbi@gmail.com
10.22070/dmed.27.140.11
مقدمه و هدف: بارداری، از دورههای مهم و آسیبپذیر در زندگی زنان به شمار میرود. از عوارض شایع دوران بارداری، اضطراب است. علیرغم شایع بودن نسبی اضطراب در زنان باردار، توجه ویژهای به اختلالات اضطرابی در بارداری صورت نگرفته است. مطالعات مختلف نشان دهنده تأثیر سلامت معنوی و معنویت بر روی سلامت روان است. شناسایی عوامل مؤثر بر اضطراب مانند سلامت معنوی، مهم است. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط سلامت معنوی با اضطراب در زنان باردار بود.
مواد و روش ها: طی یک مطالعه مقطعی بر روی 170 زن باردار مراجعه کننده به بیمارستان شهید مصطفی خمینی در سال 1396-97 انجام شد. پس از اخذ رضایت و ثبت مشخصات دموگرافیک، با استفاده از پرسشنامه اضطراب، افسردگی و استرس DASS_42 و پرسشنامه سلامت معنوی دکتر عزیزی اطلاعات اضطراب و سلامت معنوی ثبت شد. آزمونهای کای اسکویر، Tstudent جهت مقایسه دادهها استفاده شد.
نتایج: فراوانی اضطراب در زن باردار مورد مطالعه (4/69 %) بود. ارتباط سلامت معنوی با اضطراب از نظر آماری معنادار نبود (483/0=P < /span>). فراوانی اضطراب بر اساس سن مادر، سن حاملگی، تعداد بارداری، تعداد زایمان، سابقه سقط، تحصیلات، رضایت مادران و خواسته یا ناخواسته بودن بارداری، سن حاملگی و جنس نوزاد تفاوت آماری معناداری ندارد.
نتیجهگیری: با توجه به شیوع بالای اضطراب در زنان باردار، توجه بیشتر به غربالگری، شناسایی فاکتورهای خطر به منظور شناسایی مادران باردار در معرض اضطراب امری ضروری است.
اضطراب,بارداری,سلامت معنوی
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1862.html
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1862_8220037894ef128e86dd4a4c9427319b.pdf
دانشگاه شاهد
دانشور پزشکی
2716-9723
2716-9731
27
1
2020
09
26
اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت (CFT) بر بهزیستی ذهنی دانشجویان دارای اختلال خواب
19
28
FA
صفورا
هادیان
گروه روانشناسی، واحد نجفآباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجفآباد، ایران
شیدا
جبل عاملی
گروه روانشناسی، واحد نجفآباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجفآباد، ایران
10.22070/dmed.27.140.19
مقدمه و هدف: دانشجویان یکی از گروههای آسیبپذیر در برابر مشکلات خواب هستند و شیوع بالای فشارهای روانشناختی و عواطف منفی در آنان میتواند مخل کیفیت و کمیت خواب باشد. تحقیقات نشان داده است که درمانهای روانشناختی میتواند بر بهبود اختلال خواب مؤثر باشد. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر بهزیستی ذهنی دانشجویان دارای اختلال خواب بود.
مواد و روشها: روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور قهدریجان در سال تحصیلی 96- 1397 بود. از جامعه آماری فوق 30 نفر از دانشجویان دارای اختلال خواب به شیوه نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند (15 نفر برای هر گروه). مشارکتکنندگان در گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقهای درمان متمرکز بر شفقت را به صورت گروهی دریافت کردند. در حالی که گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکردند. هر دو گروه پرسشنامه بهزیستی ذهنی و پرسشنامه اختلال خواب را در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون تکمیل نمودند. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS -16 و با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره (مانکوا) و تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: نتایج بیانگر تفاوت معنادار بین دو گروه آزمایش و کنترل در متغیر پژوهش بود (00۲/0=P < /span>). همچنین این مداخله بر مؤلفههای بهزیستی ذهنی(عواطف مثبت و منفی) نیز تأثیر داشت (05/0>P < /span>).
نتیجهگیری: بنا بر یافتههای این پژوهش درمان متمرکز بر شفقت درمان مؤثری بر روی بهزیستی ذهنی دانشجویان است. لذا انجام مداخلات بر اساس این رویکرد میتواند برای دانشجویان دارای اختلال خواب مفید باشد.
درمان متمرکز بر شفقت,بهزیستی ذهنی,دانشجویان,اختلال خواب
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1863.html
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1863_2933a7598bcd9c6455b76d8bea8084e8.pdf
دانشگاه شاهد
دانشور پزشکی
2716-9723
2716-9731
27
1
2020
09
26
مقایسه سلامت روان در مبتلایان به سندرم روده تحریکپذیر و افراد عادی در شهرستان رشت در سال 1394-1393
29
36
FA
غلامحسین
قائدی
0000-0002-7809-4794
مرکز تحقیقات نوروفیزیولوژی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران
ghaedi.psychiatrist@gmail.com
سید محمدحسین
قاسمی
گروه روانشناسی بالینی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران
آرزو
غلامی
دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
10.22070/dmed.27.140.29
مقدمه و هدف: سندرم روده تحریکپذیر از شایعترین اختلالات عملکردی دستگاه گوارش است که عوامل روانشناختی در ایجاد و تشدید علائم آن نقش مهمی ایفا میکنند. این پژوهش با هدف مقایسه سلامت روانشناختی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر و افراد عادی و همچنین بررسی نقش پیشبینی کنندگی عامل سلامت روانی در احتمال ابتلای به این بیماری انجام شد.
مواد و روشها: در قالب یک طرح علی- مقایسهای دو گروه شرکتکننده شامل 96 نفر بیمار مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر با توجه به ملاکهای تشخیصی ROME III و 96 نفر از افراد عادی با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. دادهها با پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه سلامت روانی (GHQ-28) جمع آوری شده و تحلیل گردیدند.
نتایج: نتایج تحلیل آزمون t مستقل نشان داد که میانگین نمرات سلامت روان افراد مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر (30/11) در مقایسه با افراد عادی (19/57) بالاتر است و متغیر سلامت روان توان پیشبینی احتمال ابتلای به سندرم روده تحریکپذیر را دارد (001/0 ˂ P < /span>).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج بدست آمده، میزان سلامت یکی از عوامل پیشبینی کننده در احتمال ابتلای به سندرم روده تحریکپذیر است. لذا توجه به عوامل روانشناختی در جهت درمان مناسب این بیماران حائز اهمیت است.
سندرم روده تحریکپذیر,سلامت روان,افراد سالم
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1864.html
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1864_a09ac8f52daa4f98bdc1f66c8b74b70b.pdf
دانشگاه شاهد
دانشور پزشکی
2716-9723
2716-9731
27
1
2020
09
26
اثر یک ماه تمرین ترکیبی با مکمل دهی کافئین و بدون آن بر هزینه انرژی استراحت و مقاومت به لپتین زنان مبتلا به اضافهوزن
37
46
FA
افشار
جعفری
گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیتبدنی و علوم ورزشی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
سارا
فرجپور خزاعی
گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیتبدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
محمدرضا
علیپور
گروه فیزیولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تبریز، تبریز، ایران
10.22070/dmed.27.140.37
مقدمه و هدف: مقاومت به لپتین عامل خطر مهمی برای چاقی به حساب میآید. لذا هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر یک ماه تمرین ترکیبی با و بدون مصرف کافئین بر هزینه انرژی استراحت و مقاومت به لپتین زنان دارای اضافهوزن بود.
مواد و روشها: 20 زن غیر ورزشکار دارای اضافهوزن در قالب یک طرح نیمه تجربی دو گروهی پیشآزمون-پسآزمون به مدت چهار هفته در یک دوره تمرینات ترکیبی (3 جلسۀ 5/1 ساعته در هفته، تمرینات ایروبیک با شدت بین 85-65% ضربان قلب ذخیره و تمرینات مقاومتی با شدت 70-75 درصد یک تکرار بیشینه) با و بدون مکمل دهی کافئین (5 میلیگرم در کیلوگرم وزن بدن در روز) شرکت کردند. تغییرات هزینه انرژی استراحتی و مقاومت به لپتین طی دو مرحله (حالت پایه و 24 ساعت پس از اتمام دورۀ تمرینات) اندازهگیری شد.
نتایج: یافتهها حاکی که سطوح لپتین ناشتای سرمی پس از یک ماه در هر دو گروه کاهش معنیداری مییابد (04/0P=)، ولی میزان کاهش بین دو گروه تفاوت معنیداری نداشت. همچنین؛ مکمل دهی کافئین همراه با تمرینات ترکیبی توانست انرژی مصرفی استراحتی (REE) را افزایش داده و شاخص مقاومت به لپتین را پس از یک ماه کاهش دهد (032/0P=).
نتیجه گیری: بر اساس یافتههای این مطالعه میتوان نتیجه گرفت که انجام یک ماه تمرینات ترکیبی ایروبیک-مقاومتی در هر دو گروه، بخصوص با توجه به کاهش بیشتر شاخصهای مورد مطالعه در گروه مصرفکننده کافئین، امکان دارد از عوامل خطر مربوط به چاقی در دختران دارای اضافهوزن جلوگیری نماید.
تمرین ترکیبی,کافئین,چاقی,هزینه انرژی استراحتی,مقاومت به لپتین
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1865.html
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1865_d7acafd1278666a6ebd3ec402ed14f0e.pdf