مقدمه و هدف: یکی از راههای درمان بیماریهای با نقص میلین، سلولدرمانی است؛ سلولهای بنیادی مورد استفاده در این روش به الیگودندروسیت تبدیلخواهندشد. در مطالعات پیشین برای تولید سلولهای شبهالیگودندروسیت از سلولهای بنیادی مغز استخوان استفادهمیشد که در مرحله پیشالقا تحت تأثیرDMSO و در مرحله القا، تحت تأثیر PDGF, bFGF, heregulin and T3 قرارمیگرفتند. در تحقیق اخیر بهمنظور افزایش تولید این سلولها ابتدا سلولهای بنیادی مغز استخوان به نوروسفر و سلولهای بنیادی عصبی تبدیلشده، سپس سلول، شبهالیگودندروسیت شد و در پایان، همکشتی این سلولها با نورونهای حرکتی بهمنظور تولید میلین ارزیابیشد. مواد و روشها: سلولهای بنیادی مغز استخوان (BMSCs) از موشهای صحرایی ماده بالغ استخراج و تحت اثر B27، EG وBFGF به سلولهای نوروسفر(NSF) و سلولهای بنیادی عصبی (NSC) تبدیل و سپس در مرحله القا، تحت تأثیر (PDGF, bFGF, heregulin and T3). به سلولهای شبهالیگودندروسیت (OLCs) تمایزدادهشدند. سلولهای سلولهای OLC، NSF، NSC و BMSC با استفاده از نشانگرهای (مارکرهای) CD44, CD45 CD90, fibronectin و oct-4 ،, MBP O1, O4, GFAP مورد ارزیابی ایمونوسایتوشیمیایی و ژنهای oligo2و MOG با RT-PCR مورد بررسی قرارگرفتند. نتایج: نتایج مطالعه حاضر، نشاندهنده بیان مارکرهای CD44, CD45, CD90 fibronectin توسط سلولهای BMSCs و مارکرهای NESTIN وNF68 توسط سلولهای NSC و مارکرهای O1, O4, oligo2 در سلولهای OLCs بود؛ درضمن، بیان ژنهای Olig2 و PDGFR توسط روش RT-PCR تأییدشد. نتیجهگیری: سلولهای شبهالیگودندروسیت با درصدی بالا از سلولهای بنیادی عصبی استحصالیافته از BMSCs ایجادمیشوند و پس از همکشتی با نورونهای حرکتی، قابلیت تولید میلین در محیط کشت را دارا هستند.