ORIGINAL_ARTICLE
کلونینگ و شناسایی ژنGRA4 توکسوپلاسما گوندهای سویه RH در پلاسمید یوکاریوت بیانی pcDNA3
مقدمه و هدف: توکسوپلاسموزیس بهوسیله یک انگل تکیاخته داخل سلولی (توکسوپلاسما گوندهای) ایجاد میشود و در سراسر جهان گسترش دارد. این بیماری دارای اهمیت عمده پزشکی و دامپزشکی است و عامل بیماری مادرزادی در انسان و حیوانات اهلی است. علاوه بر این، بهتازگی بهدلیل آنسفالیت در افراد ایدزی به اهمیت آن افزوده شده است. به همین دلیل تهیه یک واکسن مؤثر علیه توکسوپلاسما یک هدف مهم در جهان است. آنتیژن گرانولی 4 (GRA4) بهعنوان یک آنتیژن عمده توکسوپلاسما گوندهای شناخته شده است. از اینرو، بهعنوان یک کاندیدا برای تهیه واکسن ملاحظه شده است. آنتیژن گرانولی 4 از برادیزوئیتها و تاکیزوئیتها ترشح میشود. این ژن بهصورت کپی تک و فاقد اینترون است. هدف از این تحقیق، تهیه پلاسمید نوترکیب حاوی ژن GRA4 است که بتوان از آن به عنوان DNA واکسن استفاده کرد.
مواد و روش کار: در این تحقیق ژن GRA4 پس از تکثیر به روش PCR در پلاسمید pTZ57R کلون شد. سپس در باکتری اشرشیاکلی سوش TG1 ترانسفورم شد. پلاسمید نوترکیب پس از تکثیر از باکتری میزبان استخراج و ژن هدف با استفاده از برش آنزیمی، با آنزیمهای KpnI و EcoRI از پلاسمید pTZ57Rجدا شد. از طرف دیگر پلاسمید pcDNA3 برای پذیرش قطعه GRA4 و انجام کلونینگ نیز با آنزیمهای KpnI و EcoRI برش داده شد. GRA4 درون پلاسمید pcDNA3 سابکلون شد و این محصول واکنش اتصال در باکتریهای فوق ترانسفورم شده و در محیط LB حاوی آمپیسیلین کشت داده شدند؛ پلاسمیدهای نوترکیب pcGRA4 بهوسیله کیت استخراج پلاسمید، از اشرشیاکلی تخلیص شدند.
نتایج: صحت کار با روشهای PCR و برش آنزیمی به کمک آنزیمهای اختصاصی فوق با استفاده از الکتروفورز تأیید شده و نتایج نشان داد، قطعه GRA4 در پلاسمید pcDNA3 کلونشده است و باند حدود 1058 جفت بازروی ژل آگاروز ایجادشده بود که هماندازه ژن GRA4 توکسوپلاسما گوندهای است و تأیید نهایی با استفاده از توالییابی انجام شد.
نتیجهگیری: نتایج حاصل نشان داد، کلونینگ و ترانسفورم قطعه GRA4 در پلاسمید pcDNA3 با موفقیت انجام شده است.
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1316_99d9810d1ceee8c60e4eade5d9bf638a.pdf
2010-02-20
1
8
توکسوپلاسما گوندهای
کلونینگ
GRA4
pcDNA3
فاطمه
غفاریفر
ghafarif@modares.ac.ir
1
تربیت مدرس
LEAD_AUTHOR
ناهید
ماسبی
2
AUTHOR
زهره
شریفی
3
AUTHOR
عبدالحسین
دلیمیاصل
4
دانشگاه تربیت مدرس
AUTHOR
حسین
وزینیقیصر
5
دانشگاه تربیت مدرس
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
اثر تمرینات مقاومتی بر مقادیر پروتئین واکنشی C و سیستاتین C در دختران چاق
مقدمه: افزایش شاخصهای التهابی همراه با چاقی احتمالاً به دلیل ترشح بیشتر سایتوکینها در افراد چاق می باشد. از طرفی تحقیقات نشان میدهند فعالیتهای هوازی به بهبود شرایط التهابی و چاقی کمک میکنند، اما اثر تمرینات مقاومتی بر این شاخصها تا حدود زیادی ناشناخته مانده است. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تمرینات مقاومتی بر پروتئین واکنشی C و سیستاتین C در دختران چاق بود. مواد و روشها: تعداد 24 نفر با میانگین سنی 30/2 ± 61/21 سال، قد 89/6 ± 159سانتیمتر، وزن 23/10 ± 68/80 کیلوگرم، شاخص توده بدن 34/3 ± 26/32 کیلوگرم بر مترمربع، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. گروه تجربی، تمرین مقاومتی به مدت هشت هفته، هر هفته چهار جلسه با شدت 70-60 درصد یک تکرار بیشینه انجام دادند. برای بررسی اثر تمرین بر متغیرهای بیوشیمیایی از آزمون t مستقل و برای ارزیابی اثر تمرین بر قدرت عضلانی از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد که تمرین اثر معنی داری بر سیستاتین C (96/0p = و 04/0 t =) و پروتئین واکنشی C (10/0p = و73/1 t =)، وزن (06/0 p = و 03/2 t =)، توده بدون چربی (88/0 p = و 152/0 t =)، درصد چربی بدن (46/0 p = و 75/0 t =)، نداشت، اما سبب افزایش قدرت عضلانی شد. نتیجهگیری: این پژوهش نشان داد، هشت هفته تمرین مقاومتی تأثیری بر سطوح پلاسمایی پروتئین واکنشی C و سیستاتین C در دختران چاق نداشت. کافی نبودن شدت و مدت تمرینات از جمله علل احتمالی عدم تأثیر تمرین بر متغیرهای مذکور می باشد.
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1317_3625963240c6b6ab7dba7fd394bba246.pdf
2010-02-20
9
18
پروتئین واکنشی C
سیستاتین C
تمرین مقاومتی
چاقی
مهدی
هدایتی
1
AUTHOR
سید علیرضا
حسینیکاخک
hosseini18@yahoo.com
2
LEAD_AUTHOR
طیبه
امیریپارسا
3
AUTHOR
امیرحسین
حقیقی
4
AUTHOR
رؤیا
عسکری
royasabzevar@yahoo.com
5
AUTHOR
مریم
چمری
6
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی اثر مصرف خوراکی گیاه تاج خروس در کاهش قند و چربی خون در موش صحرایی ماده
هدف: در بررسی حاضر، اثر مصرف خوراکی و دراز مدت سرشاخه گلدار تاج خروس بر میزان گلوکز و لیپیدهای سرم و مورفولوژی جزائرلانگرهانس در موشهای صحرایی دیابتی مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش کار: موشهای صحرایی ماده (32= n ) به چهار گروه کنترل، کنترل تحت درمان با گیاه، دیابتی و دیابتی تحت درمان با گیاه تقسیم شدند. دو گروه تحت تیمار نیز از غذای موش حاوی 25/6 درصد گیاه استفاده کردند. میزان گلوکز، تریگلیسیرید، کلسترول تام، کلسترول LDL و HDL سرم قبل از بررسی و در هفتههای 4 و 8 پس از بررسی تعیین شد. وضعیت سلولی جزائرلانگرهانس در چهار گروه با استفاده از روش رنگآمیزی گومری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: در گروه دیابتی تحت درمان با گیاه میزان گلوکز سرم بهطور معنادار در هفتههای 4 و 8 کمتر از گروه دیابتی درمان نشده بود (05/0 p < - 01/0p
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1318_bec0b1935891fb597179a8179b68a788.pdf
2010-02-20
19
28
تاج خروس
گلوکز
لیپید
سلول بتا
دیابت قندی
مهرداد
روغنی
mehjour@yahoo.com
1
LEAD_AUTHOR
محمدحسین
قینی
2
AUTHOR
سیدقاسم
موسوی
3
AUTHOR
فریبا
انصاری
4
AUTHOR
مریم
شرایلی
5
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
طراحی شبکه عصبی مصنوعی برای پیشبینی توأم سندرم متابولیک و شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR): مطالعه قند و لیپید تهران
مقدمه و هدف: زمانی که در یک مطالعه بیش از یک متغیر پاسخ با مقیاس اندازهگیری متفاوت داشته باشیم، اینگونه پاسخها را چند متغیره آمیخته میگویند. با توجه به محدودیتها و برقرارنبودن برخی پیشفرضها، روشهای کلاسیک آماری برای مدلبندی و پیشبینی این پاسخها کارایی ندارند. هدف این مطالعه، طراحی شبکه عصبی مصنوعی برای مدلبندی و پیشبینی پاسخهای دومتغیره آمیخته شامل سندرم متابولیک و شاخص HOMA-IR میباشد. مواد و روشها: تعداد 347 نفر از افراد شرکتکننده در مطالعه قند و لیپید تهران، که در فاز اول مطالعه براساس تعریف ATPIII مبتلا به سندرم متابولیک نبودند، به عنوان نمونه انتخاب شدند. متغیرهای دموگرافیک، سابقه بیماری قلبی- عروقی، نمایه تودهبدنی، LDL ، HDL ، کلسترولتام، تریگلیسیرید، قندخون ناشتا و دوساعته، سیگار، فشار خون سیستولیک، دیاستولیک ودور کمر ثبت شدند. شاخص HOMA-IR و بروز سندرم متابولیک پس از سه سال پیگیری به عنوان متغیرهای پاسخ در نظر گرفته شدند. برازش مدلهای مختلف شبکه عصبی در دو مرحله برای تعیین تعداد گرهها در لایه میانی و تعیین بهترین الگوریتم آموزش انجام شد و پیشبینی براساس این مدلها صورت گرفت. از شاخص صحت پیشبینی به عنوان معیار مقایسه مدلهای نهایی استفاده شد. برای طراحی و برازش مدلها از نرمافزار MATLAB استفاده شد. نتایج: در مرحله اول مدلسازی، مدل با ده گره در لایه میانی با صحت پیشبینی 56/67 و 69 درصد بهترتیب برای دادههای آزمون و اعتبارسنجی و در مرحله دوم، الگوریتمهای SCG ، OSS و RP بهترتیب با صحت پیشبینی 78، 76 و 76 درصد برای دادههای اعتبارسنجی و 37/78، 32/74 و 67/75 درصد دارای بیشترین صحت پیشبینی بودند. نتیجهگیری: تحقیق نشان داد که مدلهای شبکه عصبی مصنوعی با الگوریتمهای آموزش SCG ، OSS و RP بهترتیب دارای بیشترین صحت پیشبینی سندرم متابولیک و شاخص HOMA-IR به صورت همزمان هستند.
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1319_ccf88d8d09715c9328ad2ebac0fbbdef.pdf
2010-02-20
29
38
پاسخ دو متغیره آمیخته
شبکه عصبی مصنوعی
سندرم متابولیک
مقاومت به انسولین
مدلهای چند متغیره
یداله
محرابی
ymehrabi@gmail.com
1
LEAD_AUTHOR
مرتضی
سدهی
sedehi56@gmail.com
2
AUTHOR
انوشیروان
کاظمنژاد
3
AUTHOR
وحید
جوهریمجد
4
AUTHOR
فرزاد
حدائق
5
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تبیین پدیدارشناختی مفهوم سوءرفتار نسبت به سالمندان
هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین تئوریک نظرات سالمندان در زمینه مفهوم سوءرفتار نسبت به سالمندان توسط اعضای خانواده انجام گرفته است. مواد و روشها: این مطالعه با استفاده از روش پدیدارشناسی هرمنیوتیک انجام شد. به این منظور مصاحبههای بدون ساختار با 14 سالمند 87-68 ساله ساکن شهر تهران صورت گرفت که در طی آن سالمندان تجربیات خود را در خصوص این پدیده بیان کردند. دادههای به دست آمده از این مصاحبهها با استفاده از روش پدیدارشناسی ون مانن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: 6 مضمون از یافتهها استخراج شد که میتوانند تجربیات سالمندان از پدیده سوءرفتار نسبت به سالمندان توسط اعضای خانواده را به تصویر کشند. این مضامین عبارتند از: مورد غفلت واقع شدن، مورد آزار روانشناختی واقع شدن، سلب اختیار، مورد بهرهکشی مالی واقع شدن، مورد آزار بدنی واقع شدن و طرد شدن. نتیجهگیری: تفسیر تجربیات سالمندان از این پدیده نشان داد که سوءرفتار نسبت به سالمندان توسط اعضای خانواده عبارت است از تحمیل درد و رنج نسبت به شخص سالمند از سوی اعضای خانواده که ممکن است از طریق ارتکاب عملی آزاردهنده یا ترک عملی ضروری به صورت عمدی یا غیرعمدی در یک یا چندین مرتبه در منزل سالمند یا اعضای خانواده رخ دهد. این یافتهها در عرصه مراقبت از سالمندان مفاهیم مهمی را مطرح میکند و میتواند توانایی ارائهدهندگان مراقبتهای بهداشتی، درمانی و توانبخشی را برای طراحی ابزارهای اندازه گیری و نیز تشخیص، پیشگیری و مداخلات مراقبتی در خصوص این پدیده افزایش دهد.
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1320_c51ef0d6c9ff6c18c0da3e328aa5054a.pdf
2010-02-20
39
50
سوءرفتار نسبت به سالمندان
خانواده
پدیدارشناسی
مجیده
هرویکریموی
majidehheravi@yahoo.com
1
LEAD_AUTHOR
منیره
انوشه
anoosheh@modares.ac.ir
2
AUTHOR
مهشید
فروغان
3
AUTHOR
محمدتقی
شیخی
4
AUTHOR
ابراهیم
حاجیزاده
5
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مقایسه میزان برخی فاکتورهای هورمونی و بیوشیمیایی بین دختران نابالغ ورزشکار (ژیمناست، رزمیکار و شناگر) و غیرورزشکار
مقدمه و هدف : هدف از پژوهش حاضر مقایسه سطوح هورمون رشد ( Growth Hormone (GH ))، عامل رشد شبهانسولین1 ( Insulin Like Growth Factor1 (IGF1 ))، انسولین، استرادیول، لیپیدهای سرم و تعداد سلولهای خونی ( Complete Blood Count (CBC )) بین دختران نابالغ ورزشکار و غیرورزشکار بود. مواد و روش کار : گروه تجربی شامل 15 دختر ژیمناست با میانگین سن (6/1 ± 89/10) سال، میانگین قد (26/12 ± 73/141) سانتیمتر و میانگین وزن (84/6 ± 93/34) کیلوگرم، 7 دختر رزمیکار با میانگین سن (03/2 ± 14/12) سال، میانگین قد (79/5 ± 71/146) سانتیمتر و میانگین وزن (06/5 ± 29/38) کیلوگرم، 11 دختر شناگر با میانگین سن (03/1 ± 45/10) سال، میانگین قد (8 ± 33/146) سانتیمتر و میانگین وزن (45/9 ± 27/43) کیلوگرم و گروه کنترل شامل 10 دختر غیرورزشکار با میانگین سن (92/0 ± 8/11) سال، میانگین قد (69/5 ± 4/151) سانتیمتر و میانگین وزن (21/7 ± 2/42) کیلوگرم بودند. متغیرهای تحقیق قد، وزن، درصد چربی و سطوح هورمون رشد، عامل رشد شبهانسولین، استرادیول، انسولین، لیپیدهای سرم و تعداد سلولهای خونی بودند. نتایج : بین میانگین وزن و عامل رشد شبهانسولین1، شناگران و ژیمناستها و همچنین بین درصد غلظت متوسط هموگلوبین داخل گلبول قرمز خون شناگران و غیرورزشکاران تفاوت معناداری به نفع شناگران وجود داشت (05/0 p
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1321_361da6a8a8a328963ed4d0f00a86c0ee.pdf
2010-02-20
51
58
دختران نابالغ
رشد
بلوغ
ورزش
ناهید
بیژه
bijeh@ferdowsi.um.ac.ir
1
دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه فردوسی مشهد
LEAD_AUTHOR
محسن
جعفری
2
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
کیست ادنتوژنیک کلسیفیه همراه با ادنتومای کمپلکس- یک مورد نادر
مقدمه و هدف : کیست ادنتوژنیک کلسیفیه (گورلین) ،ضایعه ادنتوژنیک ناشایعی است که در طبقهبندی جدید تحت عنوان تومور ادنتوژنیک کلسیفیه سیستیک نامگذاری شد. از آنجا که همراهی آن با ادنتوما ناشایع بوده و اطلاعات کمی در مورد ضایعات ترکیبی وجود دارد، بنابراین یک مورد همراهی کیست ادنتوژنیک کلسیفیه با ادنتومای کمپلکس گزارش شد. گزارش مورد : بیمار آقای 39 سالهای بود که با شکایت از تورم اندک و بدون درد در ناحیه خلفی سمت چپ فک پایین مراجعه کرد. در بررسی رادیوگرافی، ضایعه رادیولوسنت با نواحی رادیواپک دیده شد. در نمای پاتولوژی اپیتلیوم کیست ادنتوژنیک با سلولهای گوست و ساختار مینا، عاج، سیمان، پالپ مشاهده شد. درمان با انوکلئیشن انجام شد. در پیگیری بیمار در 18 ماه عودی دیده نشد. نتیجهگیری : اگر چه همراهی کیست گورلین با ادنتوما از نظر نمای بالینی و رادیوگرافی پاتوگنومونیک نیست اما در انواع ضایعات ترکیبی کیست گورلین با ادنتوما، اختلاف عمده از نظر ویژگیهای بالینی و پاتوژنز مشاهده میشود که ممکن است مرتبط با سن درگیری باشد.
https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_1322_4110c263dbf375726f2b272f2653ce80.pdf
2010-02-20
59
62
کیست ادنتوژنیک کلسیفیه
ادنتوما
کیست گورلین
تومورادنتوژنیک
صفورا
سیفی
sf_seify@yahoo.com
1
LEAD_AUTHOR
کامران
نصرتی
2
AUTHOR