%0 Journal Article %T اثر خستگی و دوره بالینی بر افسردگی، اضطراب، استرس، کیفیت زندگی و وضعیت اشتغال بیماران مولتیپل اسکلروزیس %J دانشور پزشکی %I دانشگاه شاهد %Z 2716-9723 %A صالح پور, قاسم %A رضائی, سجاد %A صالحی, ایرج %D 2012 %\ 12/21/2012 %V 20 %N 5 %P 51-62 %! اثر خستگی و دوره بالینی بر افسردگی، اضطراب، استرس، کیفیت زندگی و وضعیت اشتغال بیماران مولتیپل اسکلروزیس %K خستگی %K افسردگی %K اضطراب %K کیفیت زندگی %K اشتغال %R %X مقدمه و هدف: در مولتیپل اسکلروزیس (MS) خستگی علامت شایعی است و بیشتر بیماران آن در دو تیپ عود-بهبود (RRMS) و پیشرونده ثانویه (SPMS) جای دارند. خستگی با توجه به‌ایجاد احساس ضعف و فقدان انرژی و دوره بالینی نیز به‌ دلیل استقرار یک پیش­آگهی متغیر، قادرند بر علائم روانی، توانایی کارکردی و وضعیت اشتغال مبتلایان تأثیربگذارند. بنابراین هدف از مطالعه حاضر ارزیابی اثر خستگی و دوره بالینی در علائم روانی، کیفیت زندگی و وضعیت اشتغال است.  مواد و روش‌ها: در این پژوهش گذشته­نگرمقطعی، 152 بیمار به‌ شیوه پیاپی نمونه‌گیری شدند. تمام بیماران با استفاده از مقیاس شدت خستگی (FSS)، مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (DASS-21) و پرسش­نامه فرم‌کوتاه زمینه‌یابی سلامت (36-SF) مورد ارزیابی قرارگرفتند. داده‌ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری (MANOVA) و آزمون دقیق فیشر تجزیه­وتحلیل­شدند.  یافته‌ها: میانگین نمرات علائم روانی و ابعاد فیزیکی و روان‌شناختی در بیماران خسته و SPMS وخیم‌تر از گروه‌های غیرخسته وRRMS بود؛ همچنین بیکاری با فراوانی بیشتری در بیماران خسته گزارش­شد. در این‌باره بین RRMS و SPMS یافته معناداری مشاهده­نشد؛ علاوه­برآن تفاوت دو گروه از بیماران خسته و غیرخسته و RRMS و SPMS در متغیرهای افسردگی، اضطراب، استرس، ابعاد فیزیکی و روان­شناختی معنادار به‌دست­آمد (05/0P<).  نتیجه‌گیری: این پژوهش تأثیر خستگی و دوره بالینی را بر علائم روانی، جنبه­های فیزیکی و روان‌شناختی زندگی و وضعیت اشتغال بیماران MS توضیح­داد. هرچند به‌نظرمی‌رسد اثرگذاری برخی متغیرها بر یکدیگر در یک ارتباط دوسویه نیز قابل­تبیین باشد. تلویح­های بالینی مورد بحث قرارگرفته­ است. %U https://daneshvarmed.shahed.ac.ir/article_3091_0a3d502ffa4b6eecd14104b34b6e9dd4.pdf